معمار 1

به نام تکدانه معمار هستی
معمار 1

انجام تمامی کار های معماری به صورت (اتوکد و تریدی مکس و.....)
شماره تماس :
989379003132+
محمدزاده
لطفا نظرات وپیشنهاد های خود را بزارید تا به هر انچه سایت بهتر شود کمکی کرده باشید منتظر نظرات وپیشنهاد های شما هستیم

آخرین نظرات
  • ۳۱ شهریور ۰۳، ۱۸:۰۲ - فاطمه
    عالی
  • ۱۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۴:۵۰ - رضا
    Gruff
  • ۱۵ اسفند ۰۲، ۰۹:۳۷ - مطهره قربانی
    ...
نویسندگان

۱۴۱ مطلب توسط «حسن محمدزاده» ثبت شده است

بقچه - آموزش پرسپکتیو


  اگر دوربین عکاسی را کاملا عمود بر زمین و موازی با ضلع روبرویی  یک ساختمان قرار دهیم و  یک عکس بگیریم . نتیجه بدست  آمده یک تصویر با  پرسپکتیو یک نقطه ای میشود  یعنی همه دیوارها و ضلع های ساختمان به سمت یک نقطه  حرکت میکنند
و به معنای دیگر محور ایکسX  ساختمان موازی با صفحه دوربین عکاسی  و محور Z  که همان ارتفاع  ساختمان است نیز  موازی با  صفحه دوربین عکاسی  هستند وتنها محوری که  صفحه دوربین را قطع میکند و به سمت ما می آید  یا به اصطلاح از ما دور میشود و به سمت نقطه گریز میرود محور Y است
از این جهت به این نوع پرسپکتیو ، پرسپکتیو یک نقطه ای میگویند زیرا همه اجزای در راستای محور Y به سمت یک نقطه می روند

ابتدا به تعریف چند موضوع می پردازیم
خط p.p ............................. پرده تصویر
خط HL ............................. خط افق
خط GL ............................. خط زمین
نقطه sp ........................... چشم ناظر
نقطه vp ......................... نقطه گریز
بقچه پرسپکتیو

P.P  پرده تصویر است که شکل بر روی آن ترسیم یا بوجود میآید که در انسان همان چشم میشود و در مثال بالا همان لنز یا صفحه دوربین عکاسی می باشد

خط افق H.L: خطی است که در راستای دید ماست و همیشه vp ( نقطه گریز ) بر روی آن قرار دارد و در پرسپکتیو یک نقطه ای در راستای sp (ناظر‌) قرار دارد. خط افق به میزان قد ناظر بستگی دارد بعنوان مثال خط افق دید یک پسر بچه از خط افق دید یک فرد قد بلند در سطح بالاتری قرار دارد

خط زمینG.L : همان زمین زیر پای ناظر است که شی بر روی آن قرار دارد

نکته: هر چقدر قد ناظر بلند تر باشد فاصله بین خط افق و خط زمین از دید او بیشتر است و بلعکس

برای ترسیم یک شی در نمای پرسپکتیو ابتدا باید پلان شکل را ترسیم کنیم و سپس ارتفاع آن را
بدین منظور مانند شکل زیر خطوط مورد نیاز را ترسیم و پلان شی مورد نظر را در پشت پرده تصویر قرار میدهیم و با حروف لاتین برای سهولت کار نامگذاری میکنیم (  توجه شی ما میتواند از پرده تصویر فاصله بگیرد که ما پیش فرض شکل را چسبیده به پرده تصوییر  قرار میدهیم )

بقچه

فاصله خط افق H.L با خط زمین G.L برابر است با قد ناظر که معمولا آن را 2 متر  تصور میکنیم و بخاطر بزرگی اعداد  کلیه واحد ها را به نسبت مساوی ( مثلا  یک صدم )  کوچک میکنیم
فاصله ناظر S.p  با شکل را هم به طور پیش فرض 3 متر لحاظ میکنیم و بر روی کاغذ آن را بافاصله 3 سانتی  مشخص میکنیم

 اولین مرحله بدست آوردن نقطه گریز است  که طبق شکل زیر  از  ناظر خطی عمود میکنیم به خط افق و هر کجا خط افق را قطع کرد آن نقطه را نقطه گریز V.P نامگذاری میکنیم

بقچه

مرحله بعدی بدست آوردن  پاره خط های AC و BC  است که ابتدا باید نقاط A  وB را که روی پرده تصویر قرار دارند بدست بیاوریم ،
به طوری کلی برای بدست آوردن تصویر یک نقطه (نقطه ای که بر روی پرده تصویر است ) ابتدا از نقطه مورد نظر وصل میکنیم به نقطه ناظر  S.P تا  پرده تصویر را قطع کند، سپس از همان نقطه طلاقی با پرده تصویر خطی عمود میکنیم به خط زمین و نقطه بدست آمده بر روی خط زمین تصویر همان نقطه در نمای  پرسپکتیو میشود 

نکته : کلیه نقاط موجود در شکل که بر روی پرده تصویر قرار نگرفته اند را  به روش بالا بدست می آوریم  با این تفاوت که عمود نمیکنیم بر خط زمین بلکه عمود میکنیم بر پاره خطهای که میدانیم نقاط روی آن قرار میگیرند 
چون نقاط A و B  چسبیده به پرده تصویر هستند محل برخورد خط اتصال آن به ناظر با پرده تصویر دقیقا  همان نقاطAو B میشود پس میتوان به صورت قراردادی زین پس برای بدست آوردن تصویر نقاطی که بر روی پرده تصویر هستند از خود همان نقاط مستقیم عمود کنیم بر روی خط زمین ...

حال از نقطه  A به نقطه گریز V.Pوصل میکنیم و همین کار را برای نقطه B انجام میدهیم زیرا هر دو نقطه امتدادشان به سمت نقطه گریز میرود.... هم اکنون میدانیم که پاره خط AC   بر روی خط سمت راست و پاره خط  BD بر روی خط سمت چپ قرار دارند

بقچه

مرحله بعدی مشخص کردن جای نقاط  D  و  C بر روی دو خط ذکر شده  در بالا( B  V.P   و  A  V.P) است تا اندازه این دو پاره خط بدست بیاید
طبق قسمت گفته شده در مرحله قبل نقطه D را بدست می آوریم با این تفاوت که هر کجا خط عمود شده پاره خط B V.P را قطع کرد آن نقطه  میشود نقطه D چون نقطه D شکل ما بر روی این پاره خط قرار دارد نه خط زمین
نقطه  C را نیز میتوان از همین روش بدست آورد ولی چون نقطه C  با D در یک راستا و موازی خط افق H.L هستند میتوانیم برای سریعتر رسم کردن از نقطه D که بدست آورده ایم خطی به موازات خط افق رسم کنیم و هر کجا که پاره خط A V.P را قطع کرد نقطه C شکل ما بدست آید مانند شکل

بقچه

در این مرحله تقریبا کار کشیدن پلان شکل تمام شده و فقط کافیست نقاط بدست آمده را به همدیگر وصل کنیم تا پلان شکل در نمای پرسپکتیو مشخص شود مانند شکل

بقچه

مرحله آخر ارتفاع دادن به شکل است در نمای پرسپکتیو فقط بر روی پرده تصویر ارتفاع به اندازه واقعی دیده میشود
بعنوان مثال اگر شکلی  2 سانتیمتر ارتفاع داشته باشد فقط مجازیم نقاطی که بر روی پرده تصویر قرار گرفته اند  را ارتفاع 2 سانتیمتری به آنها بدهیم برای بدست آوردن ارتفاع نقاط دیگر مانند C  ابتدا از نقطهA که بر روی پرده تصویر قرار گرفته،  بر فرض اینکه ارتفاع شکل 2 سانتیمتر باشد به صورت عمود به اندازه 2 سانتیمتر ارتفاع میدهیم و سپس آن را به نقطه گریزV.P وصل میکنیم ( طبق شکل )حال میدانیم کلیه نقاط موجود بر روی پاره خط AC ارتفاعشان  از خط وصل شده بالاتر نیست و برای بدست آوردن ارتفاع نقطه C کافیست از نقطه C  به صورت عمود ارتفاعی تا خط ذکر شده ترسیم کنیم طبق شکل زیر

بقچه


برای آموزش (رسم دایره) در پرسپکتیو (یک نقطه ای) اینجا کلیک کنید

برای آموزش پرسپکتیو (دو نقطه ای) اینجا کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۵۳
حسن محمدزاده

برای رسم دایره در اولین مرحله باید مربع محاط دایره را رسم کنیم

سپس قطر های مربع را که از مرکز دایره عبور میکنند را رسم میکنیم مطابق شکل:

دایره بقچه

حال کافیست طبق اصول پرسپکتیو یک نقطه ای مربع ABCD رو رسم کنیم به اضافه قطر های آن مانند شکل زیر:

بقچه دایره

 

در مرحله بعد شکل رو به صورت زیر نقطه گذاری میکنیم طوری که هشت نقطه داشته باشیم

رسم دایره

در شکل بالا نقاط یک و سه و پنج و هفت بر روی اضلاع مربع قرار دارند و آنها را طبق روش  یک نقطه ای بدست میاوریم

همانند شکل زیر

دایره

تنها نقاطی که باقی مانده و باید آنها را بدست بیاوریم نقاط هشت  و شش و چهار   و دو میباشند

که بدین منظور  ابتکار عمل بخرج داده و طبق شکل زیر دو پاره خط بنفش رنگ رو رسم میکنیم طوری که از نقاط ذکر شده عبور کنند

باز به راحتی و به روش یک نقطه ای دو پاره خط بنفش رنگ رو در نمای پرسپکتیو رسم میکنیم طبق شکل زیر

دایره بقچه

هم اکنون کار تمام شده است ما تمامی نقاط را داریم نقاط 8 و 6 و 4 و2  را هم از محل طلاقی خطوط بنفش با قطرهای مربع بدست می آوریم و طبق شکل زیر ما هر 8 نقطه را رسم نموده ایم

و فقط کافیست کمان های دایره را ترسیم کنیم که با کمک پیستوله  اینکار رو انجام میدهیم

شکل پایانی

بقچه


برای آموزش پرسپکتیو (دو نقطه ای) اینجا کلیک کنید

برای آموزش پرسپکتیو (یک نقطه ای) اینجا کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۴۴
حسن محمدزاده

اگر دوربین عکاسی را کمی بچرخانیم ( لنز دوربین موازی با نمای روبرو نباشد) محور  y پرده تصویر را قطع میکند مانند محور X

و در این حالت نوع پرسپکتیو ما دو نقطه ای میشود و دو نقطه گریز پیدا میکند مانند شکل بالا که میتوان پیاده رو سمت راست را محورX و پیاده روی سمت چپ را محور y  در نظر گرفت که هر کدام به سمتی میروند (هرکدام به یک نقطه گریز مجزا)....

تفاوت قرار گرفتن  پلان شکل نسبت به پرده تصویر را میتوانید در شکل زیر ببینید

پرسپکتیو دو نقطه ای

همانطور که مشاهده میکنید در پرسپکتیو دو نقطه ای دو محور  هستند که پرده تصویر را قطع میکنند و هر گاه شکلی داده شد که مانند شکل سمت راست بود باید بدانید که پرسپکتیو آن دو نقطه ای است

طریقه رسم پلان شکل و ارتفاع در دو نقطه ای دقیقا شبیه به یک نقطه ای است با این تفاوت که در دو نقطه ای بعضی از پاره خطها به نقطه گریز دیگری میروند.......

دو نکته مهم در رسم دو نقطه ای است که ما در این آموزش بیشتر به آنها میپردازیم

1 -  بدست آوردن نقطه های  گریز شکل ( که دو نقطه بر روی خط افق هستند)

2- تفکیک یال ها یا همان اضلاع و یا پاره خط های شکل به دو دسته: که دسته اول به نقطه گریز یک میروند و دسته دوم به نقطه گریز دوم

*************************

1 - بدست آوردن نقاط گریز:

از نقطه ناظر S.P خطی به موازات محور y شکل یا همان اضلاعی که به سمت چپ متمایل هستند( در شکل زیر  محور به رنگ سبز نشان داده شده) رسم میکنیم، هر گجا پرده تصویر را قطع کرد از همان جا عمود میکنیم بر خط افق H.L  و آنجا را نقطه دید چپ (RV.P) مینامیم....

حال برای محور X واضلاعی که به سمت راست متمایل هستند نیز همین کار را انجام داده و نام نقطه دید را (LV.P) مینامیم مانند شکل زیر

حال ما دو نقطه گریز که بر روی خط افق هستند را بدست آوردیم و باید به مرحله دوم یعنی مشخص کردن اضلاع است که به سمت کدام نقطه گریز میروند  که در شکل زیر توضیح لازم داده شده

اکنون مانند روش های پرسپکتیو یک نقطه ای نقطه A را بدست می آوریم

چون پاره خط AC به سمت چپ متمایل است از نقطه A وصل میکنیم به نقطه گریز LV.P  و همچنین بخاطر متمایل بودن پاره خط AB به سمت راست , و رفتن آن به نقطه گریز RV.P یک خط وصل میکنیم به نقطه گریز سمت راست.....

هم اکنون مشخص است که نقطه C روی خط A LV.P قرار دارد و نقطه B بر روی خط A RV.P  مانند شکل بالا

حال باید باز طبق روش  پرسپکتیو یک نقطه ای نقاط C   و B   را بدست بیاوریم (مطابق شکل زیر)

نقطه D در محل طلاقی دو پاره خط BD و  CD قرار دارد پس برای بدست آوردن آن باید این دو پاره خط را در نمای پرسپکتیو ترسیم کنیم

که طبق شکل و تفکیک یال ها یا اضلاع که در بالا به آن اشاره شد مشخص است که پاره خط BD به سمت چپ متمایل است و به سمت نقطه گریز چپ LV.P  میرود ، پس از نقطه B  به LV.P وصل میکنیم ... پاره خط CD متمایل به سمت راست است و به سمت نقطه گریز راست یعنی RV.P گریزان است پس از نقطه C به RV.P  وصل میکنیم  در نتیجه محل طلاقی آنها بدست می آید که همان نقطه D پلان شکل میشود

تبریک عرض میکنم پلان شکل شما کامل شد

ارتفاع دادن به پلان

نقاطی که بر روی پرده تصویر قرار دارن ارتفاع آنها برابر با ارتفاع واقعی است ( مثال 2 سانتیمتر) ولی نقاطی مانند C و B که بر روی پرده تصویر نیستند مانند روش گفته شده در پرسپکتیو یک نقطه ای بدست می آید با این تفاوت که هر کدام به سمت نقطه گریز خود میروند

حال باید ارتفاع نقطه C را بدست بیاوریم .... برای رسیدن به این هدف طبق روش زیر عمل کنید

در شکل زیر میخواهیم ارتفاع نقطه D را بدست بیاوریم .. ابتدا پاره خط های  DB و  DC را امتداد میدهیم تا به پرده تصویر برسند و نقاط فرضی B"   و   C"   را بدست بیاوریم ، هم اکنون میدانیم که در شکل ما نقاط A  و B"  و  C"   هر سه ارتفاعشان واقعی است

 و هر سه را به اندازه ارتفاع واقعی شکل بالا میاوریم و سپس آنها را به نقطه گریز خودشان وصل میکنیم ( خطوط سبز رنگ)

حال از نقاط B و C و D  عمود میکنیم به سمت بالا تا جایی که خط سبز رنگ را قطع کنند طبق شکل و در مرحله آخر نقاط ایجاد شده در بالا را بهم وصل میکنیم

مثال :

در شکل زیر میخواهیم ارتفاع نقطه F   را بدست بیاوریم

ابتدا امتداد پاره خطهای EF  و  DF   را تا پرده تصویر ترسیم میکنیم  تا به دونقطه فرضی (که ارتفاعشان واقعی است و مبنای سنجش ما میباشند) روی پرده تصویر  برسیم

حال طبق آموزش قبل و مانند شکل زیر ارتفاع های واقعی را رسم و از محل طلاقی دو خط سبز رنگ محل نقطه F در وجه بالایی شکل را بدست می آوریم


برای آموزش (رسم دایره) در پرسپکتیو (یک نقطه ای) اینجا کلیک کنید

برای آموزش پرسپکتیو (یک نقطه ای) اینجا کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۴۲
حسن محمدزاده

دانلود رایگان 20 پلان کتابخانه

دانلود رایگان 20 پلان کتابخانه


tzhbivm2g4w348qt2i.gif (109×50)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۱۸
حسن محمدزاده

اصل رواق های دوره ی رنسانس :

بیشتر میدان هایی که در دوره ی رنسانس ساخته شدند با رواق هایی احاطه می شوند . اگر چه در اصل ، این رواق ها رومی هستند  ولی محتمل است فکر ساختن آنها را از بیزانس که از مدتها قبل خیابانهایش  ، اغلب با رواقهای دو طبقه ، مشهور بودند از راه ونیز دوباره به ایتالیا امده باشد .

ساختن میدان های عمومی دوره ی رنسانس اغلب صد ها سال طول می کشید. زیبا ترین این میدان ها میدان « سان ما رکو» در ونیز نزدیک پنج قرن ناتمام باقی ماند.

پرسپکتیو و عوامل اساسی شهر:

نو آوری شهر سازی دوره ی رنسانس بصورتی دیگر تجلی کرد : در استادی کامل بر عوامل اساسی شهر . در این زمینه « برامانته » و« میکل آنجلو » امکاناتی را یافتند که پیش از آن ناشناخته بود .

دوره ی رنسانس که از یک جانب به دوره ی گوتیک پیوسته است – بخاطر داریم که در دوره ی روحیه ی معاونت و همکاری رونق داشت – واز جانب دیگر به دوره ی بارک – با خصوصیت مطلقه اش – دوره ای است در شهرسازی که را ه را برای زمان های اینده همواره سازد . در قرن پانزدهم کشورهای شمال اروپا کاملا از دوره ی گوتیک متاثر بودند اما در ایتالیا وضعیت پیچیده بود .گرچه پرسپکتیو نحوه ی فکر تازه ای آفرید ، سنت گوتیک هم هنوز زنده بود ودر اصلاح و پیشرفت نقشه ی شهرها و ساختن میادین تاثیر ایفا می کرد.

دیوار ، میدان و خیابان :

در دوره ی رنسانس ایجاد ترکیب های معماری با احجام بزرگ و شکل دادن به آنها به صورتی نو اموخته شد ؛ کاخ ها اغلب جای خانه های شخصی ، خیابان ها و میادین را گرفتند. معماران دوره ی رنسانس دیوارهای خارجی قصور را رو به خیابان گشودند که برای ناظر چشم اندازی وسیع برای دیدار جهان به وجود آورد ؛ تاثیر اصول پرسپکتیو در این نو آوری مشهود است در دوره ی گوتیک نسبت به دوره ی قدیم پنجره های بزرگ تری در نمای بنا ها به کار رفت در هیچ جا به اندازه قصر « فارنزه » در رم نمی توان تغییر سطح دیوار بنا را که در دوره ی رنسانس بوجود ، مشاهده کرد.

حجم این بنا بیش از ظرفیت زمینی است که بر این بنا اختصاص یافته بود و مثالی از روحیه « فردیت طلبی » این دوره است .

وقتی که « دوناتو برامانته » (1514 -1444 ) خیابان یک کیلومتری « جولیا » را به امر پاپ « جولیوس دوم » در رم آغاز کرد به پیوستگی و یکپارچگی نمای ساختمان های این خیابان  نمی اندیشید . این نکته از قصد وی برای ساختن کاخ دادگستری رم با گوشه ها و برج های حجیم ، در این خیابان پیدا است .

سازندگان دوره ی رنسانس گذشته از آن که طرح های دلیرانه برای نمای رو به خیابان ها و میادین ریختند در ایجاد توازن و رابطه بین سطوح افقی ساختمان – سطوحی که نسبت به یکدیگر پیش آمده یا فرو رفته اند - نیز سخت کوشیدند ، و به ایجاد این رابطه با ساختن پله هایی که متصل به بنا اما در خارج آن قرار میگرفتند موفق آمدند . « برامانته پله های ازاد را مانند پل هایی برای ایجاد رابطه بین فضا های موجود در کمپوزیسیون معماری خود ، به کار برد و به این طریق عاملی تازه به معماری شهر افزود .« دوناتو برامانته » ( 1514 -1444 ) نخستین معماری بود که پله را به عنوان یکی از عوامل معماری در کار هایش بکار برد ؛ عاملی که قسمتی از فضا را ، انگاری جزئی از بنا باشد ، بدان پیوند می داد. نخستین پله ای که« برامانته » بدین صورت ساخت در حیاط « بلو دره » در واتیکان بود .

ساختن پله های عظیم ، با کار « برامانته » در حیاط « بلو دره » معمول گشت وزیبا ترین عامل معماری شد که بتوان بر پیکر کلیسا ها افزود ( فی المثل در « سان ماریا ماجوره » ) بتدریج پله های عظیم ، عامل ساختمانی مستقلی شد که در ایجاد وحدت بین حجم هایی به ارتفاع مختلف نقشی موثر یافت .

در اواخر دوره ی رنسانس ، در ناحیه ای از رم موسوم به « کاپیتولینا »  در میدان « کاپتیل » ، « میکل آنجلو » نشان داد چگونه می توان حجمهای بزرگ را به توزن و تناسب با یکدیگر در فضا آمیخت. به سال 1536 وقتی که به این کار آغاز کرد به اعتلای شهرت خود در نقاشی و مجسمه سازی رسیده بود :کار ساختن سقف کلیسای کوچک «سیستینه » ، مقبره پاپ « جولیوس » و کلیسای کوچک « مدیچی » را پشت سر داشت از این رو وی ثمره ی دوران پختگی عمر او است .

رنسانس مسحور یک نوع شهر بود. شهر ستاره ای شکل که یک قرن ونیم تمام –از « فیلارته » تا « سکامتزی » - ترجیع بند کلی نقشه هایی بود که برای شهرها پیشنهاد می شد. به یقین ساختن شهر ، شبیه ستاره های شش ، هشت ، نه ودوازده ضلعی از اختراع تفنگ متاثر است . نقشه ی ستاره ای شکل «شهرایده ال » نتیجه ی سیستم دفاعی دوره ی رنسانس بود .اما این دلیل کافی نیست واین نقشه ها از عواملی دیگر متا ثر بودند . در پس شکل ستاره ای شهر ، تئوری دوره رنسانس نهفته بود که طالب مرکزیت یافتن ساختمان های شهر بود ؛ و این فکر « برامانته » را در سراسر عمر تحت تاثیر قرار داد.

مفهوم معماری میدان « کاپتیل » را میتوان به آسانی به اجمال بیان کرد : اندیشه های «برامانته» که در بنای « بلودره» تحقیق یافته بود اینجا در یکی از عوامل شهر سازی – میدان – به منصه ی بروز رسید . یا به تعبیری دیگر ترکیب فضا یی جامعی به وجود آمد. مرکب از میدان ، پله کان و شهر که در عین حال یک بنای واحد - « کاخ سنا » بر راس آن جای میگرفت و برای مجموعه محوری عظیم فراهم می آورد ؛ - امری که معماران عهد عتیق هرگز به آن توجهی نداشتند.

هیچ یاد داشتی از «میکل آنجلو » که اندیشه ی وی را در طرح «کاپتیل » معلوم دارد برجای نمانده و زمینه بر حدس و گمان گشوده است . در تمام کارهای « میکل آنجلو » احساس غم انگیز وی از زندگی مشهود است . در « کاپتیل » عوامل متضاد – محترم داشتن حقوق فردی و حفظ حقوق جامعه – که به هر انسان ودموکراسی حقیقی تحرک وزندگی می دهد در قالب شهرسازی به تجلی می آید .

لئوناردو داوینچی  وآغاز طرح برنامه های عمرانی:

لئوناردو داوینجی  از عصر خود بسیار پیش تر بود و طرح ها واکتشافات وی همه نشان دور اندیشی بسیار او است . در نسخه ای خطی که اکنون در اختیار « انستیتوی فرانسه »در پاریس است ، در میان طرح های وی برای تاسیسات آبی ، ساختن جرثقیل ،ماشین های جنگی وتاسیسات دفاعی از جمله می توان پیشنهاد او را برای وسایط نقلیه از مسیر عابرین – با ساختن خیابان های چند طبقه – مشاهده کرد ویا طرحی برای رساندن کالا به خانه ها از طریق کانال هایی که « دریچه هایی » سطح آ ب را در آن ها تنظیم کند.

همه ی این پیشنهادات و طرح ها ، برق قریحه ای است بلند در درک امکانات فنی ؛ با این همه در میان آنها اثری از نقشه ای جامع برای شهر دیده نمی شود . حتی قسمت هایی از نقشه ی وی برای شهر فلورانس که اکنون در کلکسیون « قصر ویندرز »محفوظ است ، صرفا طرحی است برای بنظم آوردن رودخانه ی « آرنو » در بستری مستقیم و مرده که از میدان شهر میگذرد و چنان طرح شده که انگاری فلورانس «شهر ایده آل » دیگری باشد.

طرح وی برای تاسیسات آبی ، مبتنی بر مسائلی علمی است که راه حلی بران ها تا قرن ها بعد یافت نشد . درزمانی که او (14 -1513 ) برای پاپ « لئوی دهم » کار میکرد ، طرح بسیار جالب توجه برای خشک کردن باطلاق « پنتینه» پیشنهاد کرد که فقط قسمتی از آن در اواخر حکومت « سیکستوس پنجم » اجرا شد . پیشنهاد دیگر وی برای ساختن کانالی وسیع ، که رود خانه ای را قابل کشتی رانی کند تا آنجا که ما می دانیم حتی در میان کانال هایی که در قرن نوزدهم ساخته شدند ، بینظیر است.

تحقیقات واطلاعاتی دقیق که امروز بر اساس امار و ارقام برای طرح برنامه های عمرانی لازم است از روش « لئوناردو » که کوشید نیروهای طبیعی نواحی مختلف را بررسی کند و از آنها بنفع مقاصد انسانی استفاده کند فاصله ی فراوان دارد . بااین همه نقشه های وی ثمره ی کوشش های طاقت فرسای او برای تجزیه و تحلیل مسائل مختلفی است که در طرح برنامه های عمرانی آن روز لازم بود .

 

منبع: خلاصه کتاب فضا,زمان,معماری – نوشته : پروفسور زیگفرید گیدیون

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۳ ، ۲۳:۲۵
حسن محمدزاده

نورپردازی در معماری (Architectural lighting design) یکی از بخش های معماری و مهندسی معماری است .

نورپردازی یک بنا یکی از مهمترین جنبه های طراحی آن می باشد که در شب می تواند جلوه منحصر به فردی به دید بیننده آن بنا بدهد.

نورپردازی در معماری

 بحث نور و پرداختن به آن می تواند در مباحث زیبائی شناسی و هنر جایگاه ویژه ای داشته باشد. از جمله علوم و هنرهایی که می توان به نقش نور در آن اشاره داشت ،هنر معماری است که بحث مفصلی را در زمینه روند بهره گیری از نور طبیعی به خود اختصاص می دهد. ابزار و وسایل روشنایی نیز به عنوان عواملی که تأمین کننده ی نور مصنوعی هستند ،مطرح می باشند. در هنر معماری نور یکی از اجزایی است که کنار عناصر و مفاهیم دیگر از قبیل ساختار ،نظم فضایی، مصالح، رنگ و … مطرح می شود و در طراحی به عنوان یک عنصر مجزا باید نقش خود را ایفا کند. یکی از مهمترین مشخصه های نور طبیعی، توالی و دگرگونی آن در طول روز است که باعث حرکت و تغییر حالت در ساعات مختلف می شود.
معماری و نور به همان اندازه به یکدیگر وابسته اند که جسم و روح، یکی برای زنده بودن و دیگری برای حضور مادی این جهان به دیگری نیاز دارد و آن هنگام که نور بر جسم فضا جاری می شود هر دو در جهان مرئی «وجود» پیدا می کنند. یکی از چالش هایی که معماری امروز با آن سر و کار دارد طرح این سوال است که حضور نور بخصوص نور طبیعی در معماری می تواند معنایی فراتر از روشنایی داشته باشد و آیا دستیابی به الگوی صحیحی از بکارگیری نور امکان پذیر است؟ و یا اساسا لزومی در آن است؟ مساله مهم در این میان آن است که با بالا رفتن تکنیکهای ساخت و ساز و دستیابی به سهولت در اجرا در بیشتر موارد توجه و ظرافت هایی که در گذشته و در سبک های متنوع معماری کشورمان و سایر ملل در پرداختن به نور بوده متاسفانه امروزه دیگر به چشم نمی خورد و نیروی کار آمد نور در ادراک فضا و بالا بردن کیفیت معماری و بدنبال آن کیفیت زندگی بلا استفاده شده است.
نور یک ابزار بیان معماریست که علاوه بر آن بر سایر ابزارهای معمارانه نیز تاثیر گذار است. سناریویی که معمار برای نور مطلوب ساختمان خود در روز وشب در نظر می گیرد در پیدایش حال و هوای کلی حاکم در بنا نقش دارد و همان اهداف کلی که گام اول در بدست آمدن کالبد روحی بناست را شکل می دهد. اگر چه نور مناسب شب معمولا توسط طراح داخلی انتخاب می شود و معمار نقش چندانی در تنظیم آن ندارد ولی نقش معمار در طراحی سلسله مراتبی که به لحاظ تاریکی و روشنایی مخاطبین را با آن مواجه می کند بسیار مهم و اساسی است.
نور قادر است از لحاظ بصری به فضا وسعت ببخشد. اما فضایی که با نور یکنواخت پر شده باشد بسیار خنثی است و در تاریکی محض اصولا فضایی وجود ندارد، بر خلاف این دو، فضایی که مملو از تضاد سایه روشنهاست سر شار از نیروهای بصریست.

قطعاً نور یکی از عناصر تعیین کننده آهنگ حیات در زندگی بشر است. یک نظر اجمالی از داخل یک بنا به دنیای اطراف، ما را با نشانه های بی شماری که برای سلامتی فیزیکی و روحی ما اهمیت دارند، آشنا می کند. هر چند که نیازهای بشر به این عناصر به طور قابل توجهی متفاوت است. همچنین تعبیر از نور به یک سلسله برداشتهای شخصی وابسته است که دانستن آنها دقیقا موضوع اصلی حوزه نور پردازی نیست. اما با تجارب شخصی در ارتباط است. رویکردهای فرهنگی مختلف نیز در ادراک و پذیرش نور نقش دارد؛ مفهومی که در مذاهب و مکاتب اعتقادی به اشکال متنوعی تعبیر شده است در مسیحیت، نور می تواند استعاره ای از خدا باشد. اما، حتی این تعبیر نیز در طول زمان دستخوش تغییر و تحول شده است.

نور بخشی از مصالح ساختمانی می باشد و با حجم و بدنه و نمای ساختمان، یک پیکر را می سازد . هر کدام دیگری را تکمیل می کند.نور در تاریکی حامل پیام ها و اشاراتی برای انسان است نور در واقع حکم یک راهنما را در فضاها و مسیرهای ورودی و خروجی عاری از نور و فضاهای تاریک دارد.نور در معماری به منظور کشیده تر نشان دادن ارتفاع یک حجم می توان با ایجاد برآمدگی هایی باریک و بلند ، سایه های عمود و طویل ایجاد کرد تا نما کشیده تر به نظر آید و یا اینکه برای نمایش بخش های شاخص بنا همانند ورودی ها می توان با ایجاد حفره هایی عمیق بر روی حجم، بخش های مورد نظر را با سایه مشخص نمود.نور در داخل سازه نشان دهندة هویت و رنگ است.
در هنر ساختمان سازی یا به عبارتی معماری نور یکی از اجزایی است که کنار عناصر و مفاهیم دیگر از قبیل ساختار نظم فضایی مصالح رنگ و … مطرح می شود. در طراحی به عنوان یک عنصر باید نقش خود را ایفا کند.نور در داخل سازه نشان دهندة هویت و رنگ است.
  خلق فضای معماری با کنش نور معین می‏شود. در خلق و تولید یک محصول معماری، هیچ‏گاه نمی‏توان نور را نادیده گرفت حتی چنانچه نخواهیم به نحو مصنوعی نور را در فضای درون یا بیرون به کار ببریم. وظیفه اساسی یک معمار ایجاد توازن و تعادل تا حد مطلق بین اصل نور و تعاریف مفهومی یک معماری است. فضا به نحو مطلق فقط فضا و فضای جوهر یکتایی همچون نور است و همین دلیل ترجیح نگاه دو جانبه نور- فضا در طراحی‏های معماری است  فضای خارجی ساختمان‏ها و احجام ساختمانی با نور طبیعی و در مواردی مصنوعی پیرامونی در طول شبانه‏روز وحدت دارد. با معماری‏های دوره مدرن، طراحی هر ساختمانی از بیرون بدون ارزیابی نسبتی از تالیف و ترکیب احجام نوری و احجام فضایی صورت نمی‏پذیرد.

نورپزدازی و معماری
    نور می‏تواند مرز دو فضای همسایه را تغییر دهد و ماهیت جدیدی از همسایگی جدید فضایی بوجود آورد. دو فضایی که یکی از آنها دیگری را دربرگرفته با نور از هم جدا نمی‏شود اما با تنظیم نور می‏توان جدایی فضایی این دو را از یکدیگر تخفیف داد و یا بالعکس آن را تشدید کرد. نور می‏تواند حصار فضاها را ممکن و یا معنی‏دار کند. همچنین تأثیر ترفندهای نوری کمتر از ترفندهای هندسی و صوری نیست.

  به رغم محصور شدن نور در فضاهای داخلی به پرتوهای منعکس بر دیوارها، ستون‏ها، سقف و کف، دریچه‏ها و درها، آن به فضای درک شده براساس اندازه‏ها و تناسب طول و عرض و ارتفاع محدود نیست و نور می‏تواند حدود مادی و انضمامی فضاهای داخلی را کمابیش واسازی کند. برای مثال در کف اتاق دایره‏ای شکل نصب شش نورافکن در محل رئوس زوایای یک شش ضلعی متداخل می‏تواند برای ناظری که در درون اتاق نشسته است از خمیدگی و انحنای صورت اتاق بکاهد.

  ارتباط هندسی از تعاریف و قواعد و قضایای هندسی به وجود می‏آید. ایوان‏های سی‏و‏سه پل به نحو متقارن و متوازی شکل گرفته است اما ظهور نور به هنگام طلوع آفتاب و یا با پرتو نورافکن‏ها در هنگام شب پرسپکتیوهای زیبا و متعددی را بر ایوان‏ها حمل می‏کند و فضا را به نحو نور تصریف می‏کند. تمامی فضا درک‏شدنی نیست بلکه آن مقدار از فضا درک می‏شود که یک عمارت از جلوه نور می‏یابد. تداخل دو و یا چند فضای متمایز در یک صورت جدید فضایی نیز می‏تواند با مفاهیم نوری تداخل یافته و جلوه‏ای دیگر یابد. دو فضای نیمه استوانه‏ای با زاویه 180 درجه روبروی هم را تصور کنید که از طریق نورافکن‏ها به دو سوی دیواره مقابل این دو نیم استوانه نور متمرکز پرتاب می‏شود. چنین تأثیری از نور در چشم ما این دو نیم استوانه را کمتر از آنچه در واقع امر است از یکدیگر دور می‏سازد.

  اشکال هندسی در نور همان اشکال هندسی در تاریکی است اما فضاهای ساخته شده کاملاً در نور و بی‏نوری تغییر می‏کند. در نور مربع، مثلث، دایره و شکل‏های دیگر تغییر نمی‏کند اما نور سبب می‏شود این اشکال بهتر تعریف شده و بهتر مورد استفاده قرار گیرد. اشکال بنیادی با مداخله نور و و ورود نور در هر تجزیه، ترکیب، انفصال و اتصال هویت مضاعفی می‏یابد. ستون نور از طریق پنجره مربعی شکل بالای یک سقف، منشور بدون سری را در زیر آن به وجود می‏آورد و مربع پنجره را از یک پدیده فضایی هندسی به یک پدیده فضایی نوری ارتقاء می‏دهد.

   نور فضا و فرم را به هم آشنا می‏سازد. گیدئون درک معماری را با سازماندهی فضا و فرم ساخته شده ممکن می‏داند.
  علاوه‏بر مداحله نور در فضای درونی آن می‏تواند بر کیفیت پیوند فضاهای درونی و بیرونی و برعکس اثر گذارد. نور می‏تواند خروج انسان از خانه را به نحوی سامان دهد که او در این هنگام پای خود را بر یک فضای محیطی بیگانه در خارج بگذارد و یا در برابر احساس خودمانی از فضای دیگر را در او زمینه‏سازی کند.

   نور رواق‏ها فضاهای واسطه‏ای و میانی را که فضاهای حایل هستند با بیرون و درون پیوندی بیش از وساطت می‏دهد. حرکت نور می‏تواند حرکت فضای درون از بیرون به درون یا بالعکس را تشدید و یا تضعیف کند. واضح است سلسله مراتب نوری، سلسله مراتب مبتنی بر اختلاف ارتفاع فضاها در طراحی نیست. البته تعارض ذاتی با آن نیز ندارد.

  با توسل به نور حایل‏ها، پرده‏ها و دیوارهای شفاف ساخته می‏شوند. این چشم‏اندازها و فضاهای مرتبط پی‏در‏پی امکان پرسپکتیو یک نقطه را فراوان می‏سازند.

  با نورهای عارضی اشیاء و اجسام برای دیگری ظاهر می‏ شوند. اینکه با نور عارضی شیئی برای دیگری ظاهر می‏شود به این معنی نیست که برای خود آشکار باشد. حتی یک حایل شیشه‏ای که به نظر می‏رسد برای خود ظاهر است برای خود ظاهر نیست بلکه تنها در یک عمارت به این منظور به کار ‏می‏آید تا چیزهای آن سوی خود از نور بهره‏مند باشند. پس آن حایل شیشه‏ای همچون اشیاء مادی دیگر برای ظهور ما نیازمند نور است و خود به خود ظاهر نیست. تفاوت حایل شیشه‏ای تنها با اشیاء مادی دیگر این است که آن بر خود مخفی نیست، بلکه آن بر خود ظهور دارد زیرا آن خودبخود مانع ظهور نیست.
از لحاظ دسته بندی کلی نور به دو دسته نورهای طبیعی و مصنوعی تقسیم می شود.

 

 

نور طبیعی

 
 

نور طبیعی یکی از عناصری است که در تغییر ماهیت فضای داخلی بنا تأثیر به سزایی دارد.یکی از مهمترین مشخصه های نور طبیعی توالی و دگرگونی آن در طول روز است که باعث حرکت و تغییر حالت در ساعات مختلف می شود.
و در ساختمان و سازه ها فقط به مواردی از قبیل نور جنوبی و شمالی بر نور شرقی و غربی ارجحیت دارد و در مواقع ناچاری نور شرقی از نور غربی بهتر است توجه می شود و معماران بصورت کلیشه ای و از روی عادت آن را رعایت می کنند.

 

نور مصنوعی


 
 

نور مصنوعی در زمینه مختلف از جمله شناساندن، لبه ها، مرز مناطق، نواحی و میراث طبیعی، فضاهای شهری (مراکز خرید، پیاده راه ها، میادین و …) بافت کالبدی ارزشمند و … در هنگام شب ممکن است استفاده شود.اولین جنبه های مختلف عملکرد نور را بعنوان ابزار هادی اطلاعات بررسی می کند در حالی که دومی ادراک انسان را بعنوان بستری جهت مدل سازی و حل مسائل طراحی نور مصنوعی مورد توجه قرار می دهد.
در استفاده از نورهای مصنوعی باید به مسأله مهم که رنگ است توجه کرد زیرا رنگ است که به فضا روح و جان می دهد و برای طراحی داخلی باید روان شناسی رنگ را لحاظ کرد نباید فقط بنا به سلیقه انتخاب کرد. باید با روحیه آدمهای خانه سازگار باشد.نورهای مصنوعی به دو دسته نورهای کاربردی و نورهای تزیینی تقسیم می شوند

 

نور و بشر


 
 

از دوران ماقبل تاریخ همواره اجسام نورانی که تجسمی از یک شیء زنده را در ذهن بیدار  می کردند توسط بشر مورد ستایش و احترام قرار گرفته و مشتاقانه برایشان جشن می گرفتند،   آن ها را عبادت کرده و می پرستیدند.این توجه بیش از اندازه به عنصر نور در اغلب فرهنگ های اولیه بشری و در جوامعی با آداب و رسوم و عقاید مذهبی متفاوت همچنان در طول زمان مشاهده می شود. برخی از جوامع نور خورشید را در تشریفات مذهبی شان به کار می بردند و برخی دیگر درخشش اجسام نورانی را به عنوان عامل ایجاد فعل و انفعالاتی رمزآلود جهت دست یابی به حیطه هایی ماورای دنیای زمینی تلقی می کردند. حتی امروزه در بسیاری از مدارس شرقی که به تدریس یوگا اشتغال دارند برای ایجاد تمرکز ذهنی از اجسام نورانی مانند لامپ، خورشید، ماه، بلور و نور آتش استفاده می کنند. در اغلب ادیان، نور نماد عقل الهی و منشأ تمام پاکی ها و نیکی ها است و خارج شدن انسان از تاریکی جهل و تابیده شدن نور معرفت در وجودش همواره یک هدف نهایی می باشد. در اثر تابیده شدن نور الهی به درون کالبد مادی، یعنی جایگاه نفس آدمی است که انسان به رشد و تکامل معنوی می رسد در نتیجه برای نمایش این تمثیل در معماری اغلب بناهای مذهبی نور به عنوان عنصری بارز و مستقل از سایر عناصر و مفاهیم به کار رفته در ساختمان به کار گرفته می شود به گونه ای که شعاع های آن به طور واضح در داخل کالبد مادی و تاریک حجم قابل مشاهده است. فضاهای عمیق و تاریک کلیساهای قرون وسطی و یا مساجد اسلامی که با عنصر نور مزین شده اند به خوبی قادر به انتقال یک حس روحانی و معنوی می باشند.انسان در چنین فضاهایی که با نوری ضعیف روشن می شوند با مشاهده سایه های مبهم از اشیاء و احجام در ذهن خود به کامل کردن تصاویر پرداخته و با این عمل به نوعی خلسه فرو   می رود که نتیجه آن یک حس نزدیکی به منبع وجود و هستی در درونش بیدار می شود.

 

نورپردازی و معماری

 
 

در روزهای صاف ساختمان ها به وسیله نور پر قدرت و مستقیم خورشید روشن می شود. نورخورشید سایه های عمیق می سازد. این سایه ها در روزهای ابری به واسطه یکنواختی نور شدت و عمق کمتری دارد.
اما در هنگام شب ساختمان ها به گونه ای کاملاً متفاوت از آنچه در هنگام روز می بینیم ظاهر می شوند . تقلید و بازسازی افکت های نور روز و نور خورشید ناممکن است.چالش های اساسی یک طراح نور، تعریف و ارتقاء بخشیدن ظاهر ساختمان در هنگام شب است.
نورپردازی و روشنایی شب هنگام، می تواند برای محیط پیرامون یک ساختمان، مفید باشد یا می تواند گروهی از بناها را، به هم مرتبط کند و یا مهمتر از همه، می تواند بخش های یک مجموعه واحد شهری را به هم متصل کند.
تعریف نقاط عطف (Focal Points) به وسیله نور در یک محدوده شهری، از طریق روشن کردن و پرقدرت کردن ساختمان های بزرگ و نورپردازی ضعیف تر و ملایم تر ساختمان های کم اهمیت تر، صورت می گیرد.
انسجام و یکپارچگی شبکه دسترسی ها و محیط های شهری، می تواند به وسیله نورپردازی خیابان ها و محوطه تأمین شود. روشنایی مدرن با طراحی خوب، در موفقیت یک پروژه طراحی شهری موثر است .
احسـاس راحتی و دلپذیری فضا با تغییرات ملایم و مناسبی حاصل می گردد. یکنواختی و همچنین محرک های بیش از حد نور، می تواند ایجاد ناراحتی نماید.

 

نورپردازی بیرونی


 
 

 نورپردازی در محیط بیرون با محیط داخلی متفاوت است و معیار جهانی آن خورشید و آسمان روز است. محیط شبانه بیرونی چالش های طراحی زیر را بر می انگیزد:
- تاریک بودن آسمان نسبت به روز، کنتراست اشیاء نسبت به زمینه بیشتر است.
- قدرت کم منابع نوری در قیاس با خورشید و درنتیجه نزدیکی منابع نوری به موضوعات و فضاهایی که باید نورپردازی شوند.
- تاثیر عملکرد چشم انسان در روشنایی کم یا روشنایی زیاد روز.
- تاثیر بر احساسات انسان در طول شب.
- ایمنی (Safety) و امنیت (Security) شخصی.
- آشفتگی چهره شب به دلیل دیده شدن نور از فواصل دور
- فعالیت هایی مانند ورزش و رانندگی نورپردازی خاص برای ایمنی و کارایی می طلبند.
- در شب برای تماشای ستارگان و خلوت و تنهایی، نیاز به تاریکی مسئله مهمی است.
اهداف متنوعی برای نورپردازی ساختمان ها وجود دارد از جمله: پرستیژ، ایمنی، نشانه گرایی یا تشخیص یا تاکید نورپردازی معماری، فرصتی است برای ایجاد حس فضایی و احساسی معمارانه.

 

نورپردازی محوطه

 

نورپردازی محوطه، حوزه وسیعی از انواع محیط های بیرونی (طبیعی و مصنوعی) را شامل می شود. موضوعات نورپردازی محوطه، عبارت است از: فضای سبز، جنگل، درختان، پارک ها، باغ های مسکونی، بلوارها و ...

وظیفه طراح نورپرداز، خلق یک محیط شبانه جذاب و ایمن، با استفاده از یک سیستم مصرف بهینه انرژی و درخشندگی مناسب است.
 

 

تاریخچه بهره گیری از نور طبیعی در معماری ایران

 
 

دانستن روند بهره گیری از نور خورشید به اندازه روند شکل گیری مصالح و یا شکل های مختلف زیربنائی ساختمان جهت طراحی بسیار لازم می باشد.

اولین تاریخی که ما از آن اطلاع داریم سده ی سوم هزاره چهارم ق.م می باشد که در آن زمان جهت کسب نور و سایه از ایجاد اختلاف سطح در دیواره های خارجی استفاده می کردند. در شهر سوخته از هزاره های سوم و دوم ق.م از روی آثار خانه هایی که دیوار آنها تا زیر سقف باقی مانده بود می توان استنباط کرد که هر اطاق از طریق یک در به خارج ارتباط داشته و فاقد پنجره بوده اند، در دوره عیلام در حدود ۱۳۰۰ و ۱۴۰۰ ق.م نیز نمونه ای از پنجره های شیشه ای بدست آمده که شامل لوله هایی از خمیر شیشه می باشد که در کنار هم و در داخل یک قاب جای می گرفته و بطور حتم جهت روشن کردن داخل بنا مورد استفاده بود.

از جمله کهنترین مدارک و نمونه های در و پنجره در معماری ایران را شاید بتوان در نقش قلعه های مادی در آثار دوره شاروکین یافت. از روی نقش برجسته آشوری می توان روزنه هایی را که بر روی برج ها ساخته شده اند تشخیص داد. در دوره هخامنشی در تخت جمشید وضع درها به خوبی روشن و پاشنه گرد آن ها اغلب به جای مانده است، همچنین در این کاخ ها بالای درها و حتی بام ها، روزن ها و جام خانه هایی داشته وگرنه فضای بزرگ و سرپوشیده آن ها را چگونه چند جفت در که اغلب بسته بوده روشن می کرده است؟

در اصل از خصوصیات سبک پارسی، تعبیه سایبان و آفتابگیر منطقی و ضروری برای ساختمان هاست. در این دوره از اصل اختلاف سطح، جهت جذب نور به داخل استفاده می شد. بر اساس تحقیقات پروفسور ولفانگ معلوم شده که انحراف زوایای بناهای تخت جمشید بر اساسی بنیاد گذاشته شده که بوسیله ایجاد سایه روشن های گوناگون تعیین روز اول سال و فصول مختلف میسر شده و این انحراف به معمار ایرانی اجازه می داده مکان های مورد نیاز برای زیستن را به صورتی بسازد که در فصول مختلف سال هر خانه به مقدار لازم از آفتاب و روشنایی استفاده نماید.

از نورگیری بناهای اشکانی اطلاع چندانی در دست نیست ولی سرپرسی سایکس در مورد کاخ هاترا می گوید: تالارهای این مجموعه تماما دارای سقف چوبی بوده اند. ارتفاع آن ها مختلف و نیز روشنائی آن ها از دهنه و هلال هایی بوده که به سمت مشرق باز می شدند. از روی تصویر بازسازی شده نسا که نورگیری بنا را توسط سقف خرپا نشان می دهد این احتمال را ممکن می سازد که اشکانیان از این روش برای نورگیری بنا استفاده می کردند. ساسانیان تمایل به نشان دادن تضاد بین سایه و روشنائی داشته اند و این امر د رتمام بناهای آن ها مشهود است. نوک  گنبد های بناهای چهار طاقی آن ها بصورت روزنه درآمده زیرا برای افروختن آتش بدان احتیاج داشته اند. ایوان کرخه در خوزستان، طرز نور گرفتن از اطاق را برای اولین بار نشان می دهد، البته در بناهایی که طاق ضربی داشته اند معمولاً تأمین نور از آن قسمت هایی بوده که سقف مسطح داشته اند.روش استفاده از طاق گهواره ای که از انواع طاق سازی های عصر ساسانی است به معمار اجازه می داد که در فاصله میان دو قوس پنجره تعبیه نماید و روشنایی بنا را تأمین کند.

طریقه نورگیری از جام خانه نیز همانطور که گفته شد بعد از هخامنشیان تا مدت های بسیار به عنوان یک سنت طرح گردیده و مورد استفاده قرار گرفت و در دوره ساسانی که استفاده از گنبد به شکل پذیرفته وسیعی معمول شده و جزء ویژگیهای این معماری می شود می بینیم که در روی گنبد روزنه هایی با حفره هایی تعبیه می کردند که احتمالاً برای پوشش آن ها از شیشه استفاده می کردند، تا زمانیکه ساسانیان از دیوارهای حمال جهت تحمل بار گنبد استفاده می کردند تنها از روزن وسط گنبد یا از روزنه های تعبیه شده بر روی آن جهت نورگیری استفاده می کردند.اما پس از آن که بار سقف گنبدی را توسط قوس ها روی جرزها انتقال دادند توانستند در قسمت هایی از بدنه گنبدها نورگیرهایی را بصورت هلال تعبیه کنند.
 

 

نور در معماری اسلامی

 
 

نور جلوه خداوند است که حضورش در معماری اسلامی به ویژه در مسجد که خانه اوست تجلی می یابد. «الله نور السموات و الارض» و در کاستن از صعوبت و سختی و سردی سنگ و بنا نقش بسزایی دارد ، تجلی متافیزیک نور بر فیزیک بنا، آنرا اصلی ترین محور زیبایی شناسی معماری اسلامی در عرفان و معنا قرار داده است . در بناها از کف براق ، و درخشنده و سطوح دیوارها برای شکار نور استفاده می شد و گاهی نور طوری از سقف های الماسی شکل باز می تابید که انعکاسی در پی داشت .

نور به تزیین معماری اسلامی کیفیتی پویا می بخشید و نقوش ، اشکال و طرح ها را به درون زمان می کشید . نور و سایه در سطوح ، تقابل های شدید ایجاد می کرد و به سنگ های منقوش و سطوح گچی و آجری ، بافت می بخشید. نور از لا به لای مشاربیه های چوبی ، جداره های گچی و مرمری ، و شیشه های نقوش پنجره ها رد می شد و نقوش را بر روی سطوح پشتی و داخلی نمودار می ساخت و پوششی زمانمند و متغیر از رنگ و سایه پدید می آورد
نور نقش مهمی در معماری اسلامی دارد. اگر در معماری مسیحی و بودایی به دلیل اعتقاد به تجسد (صورت کالبدی یافتن خدا) «کلیسا» و «استوپا»، تن بودا یا عیسی تلقی می‌شود، در اسلام (به دلیل حضور مطلق اصل تجلی)، معماری اسلامی در اندیشه ی کاربرد طرح‌ها و موادی است که اصلی‌ترین مظهر تجلی «او» یعنی «نور» را بازتاب دهند. زیرا کارکرد ایده و ماده در این جهان‌بینی، کارکرد انعکاس است نه اصالت. نقش نور، شفاف کردن ساده و کاستن از صعوبت و سردی بنای «معماری مقدس» است.

 

 

عناصر نورگیری در معماری سنتی

 

این عناصر در معماری سنتی ایران از دو جهت مورد مطالعه قرار می گیرند، گروه اول به عنوان کنترل کننده های نور مانند انواع سایه بان ها و دسته دوم نورگیر ها.

گروه اول نقش تنظیم نور وارد شده به داخل بنا را به عهده دارند و به دو دسته تقسیم می شوند: دسته اول آنهایی که جزو بنا هستند مانند رواق و دسته دوم آنهایی که به بنا افزوده شده و گاهی حالت تزئینی دارند مثل پرده. عناصری که به عنوان نورگیرها مطرح می شوند نام های مختلفی دارند ولی همه نورگیر هستند و عبارتند از: روزن، شباک، در و پنجره مشبک، جام خانه، هورنو، ارسی، روشندان، فریز و خوون، گلجام، پالکانه، فنزر، پاچنگ و تهرانی. در مقابل عناصری مانند رواق، پرده، تابش بند، سایه بان ها، سرادق و ساباط قرار دارد که نقش کنترل کننده نور و تنظیم آن برای ورود به داخل بنا را به عهده دارند.

 

بررسی بهره گیری از نور طبیعی در چند نمونه از بناهای غربی در دوره های مختلف


 
 

ابتدا به چگونگی بهره گیری از نور طبیعی در کلیسای گوتیک می پردازیم. ایده اصلی سبک گوتیک که «ساختن بخشی از آسمان در روی زمین » بود فضایی غیر مادی طلب می کرد. دو عامل در حل این مشکل کمک می کردند. عامل اول انتقال سازه باربر ساختمان به بیرون و عامل دوم نورپردازی مناسب را می توان دانست. ابعاد عناصر سازه ای در درون را تا حد امکان کم کردند و به این ترتیب توانستند که در سطوح آزاد شده پنجره های بسیار بزرگ به کار گیرند. نوری که از بخش بالای دیوارهای ناومیانی به داخل می تابد چنان شدید است که در این بخش هیچ قسمت تاریکی باقی نمی ماند. بیننده واقعاً خیال می کند که سقف میانی بالای سر او معلق است. به عکس بخش پائین ناومیانی نیمه تاریک است. دو ناو کناری با داشتن ابعاد لازم برای عناصر سازه ای در قسمت پائین دیوارهایشان امکان چنین نورپردازی ای را نمی دهد. انسان در این قسمت خیال می کند که در فضای نیمه تاریک زمینی ایستاده است و وقتی به بالا نگاه می کند«آسمان» روشنی را که جایگاه هر آنچه که خدائی است می بیند. سقف کلیسا می بایستی «سقف بلند و معلق» آسمان را القا کند.

در سبک باروک فضا پر از تضاد بوده و حواس را می فریبد. در اینجا نیز نورپردازی بسیار مهم است، ترتیب دادن متناوب بخش روشن بخش هایی که در سایه هستند باعث می شود که تصور عمق تقویت گردد. بیننده خیال می کند که فضا تا بینهایت ادامه دارد. سازه ساختمان با نورپردازی مناسب به صورتی «غیرخوانا» در می آید و تمامی ساختمان حالتی خیال انگیز به خود می گیرد. در این دوره بخصوص در بناهای آخر دوران باروک استفاده از نور غیر مستقیم نیز رایج بود. اغلب در این ساختمان ها بیننده تقریباً نمی توانست پنجره ها را ببیند و روشنایی فضای داخلی از انعکاس نور روی دیوارها تأمین می شد.

لوئی کان به دلیل حساسیتش نسبت به ارزش نور در طراحی ساختمان «شاعر نور پردازی» نامیده شده است و موزه هنری کیمبل که توسط او طراحی شده چکیده تمام طراحی های خوب نورپردازی با نور روز می باشد. این ساختمان می بایست در زمره کلاسیک های تمام دوران ها قرار گیرد.

از قدیم نورپردازی موزه های هنری با شک و تردید فراوان همراه بوده، زیرا اشعه ماوراء بنفش موجود در نور روز، بخصوص بر نقاشی ها، می تواند تأثیر مخرب داشته باشد. کان ملایم ترین سطح نور روز را برای روشنائی محیط در موزه کیمبل انتخاب کرد، با تصور اینکه تأثیر مخرب وجود نداشته یا حد اقل بسیار کم خواهد بود. او انتظار داشت با نور روز احتیاجات بیولوژیکی را ارضا نماید، و ایجاد احساس آرامش از طریق آگاهی به زمان، و فراهم نمودن حالت ها و احساس های بسیاری دیگر. این موزه از یک سری طاق های مدور بتنی متصل به یکدیگر به طول ۳۰ متر و به عرض ۷ متر با یک نورگیر سقفی شفاف در امتداد برآمدگی هر طاق ساخته شده است. نور روز از طریق «اتصالات نور طبیعی معلق «natural light fixlure » که در زیر نورگیر سقفی قرار دارد بازگردانده و تصفیه می شود. اتصالات نور روز شامل قابی است که صفحه ای فلزی به آن متصل شده است، و دارای سوراخ های ریز می باشد که اجازه نفوذ مقداری از نور روز را داده تا هر گونه کنتراست شدید ممکن بین قسمت تحتانی اتصالات و اطراف آن را تعدیل نماید.
از دیگر بناهایی که از نور روز به زیبائی هر چه تمام تر در آن بهره گیری شده ساختمان جدید «بانک هنگ کنگ و شانگهای» اثر نورمن فاستر است. در این ساختمان سعی شده تا با استفاده از یک آئینه مقعر غول آسا سالن ورودی را که در داخل ساختمان قرار دارد و بیش از سی متر ارتفاع دارد روشن کنند. با استفاده از یک آئینه که در بیرون ساختمان است ابتدا نور به داخل ساختمان منعکس می شود و سپس با استفاده از آئینه دوم نور ۹۰ درجه تغییر جهت پیدا کرده و از بالا به داخل سالن ورودی تابانده می شود.
نور، غیر مادی ترین عنصر محسوس طبیعت، همواره در معماری ایرانی وجود دارد و در واقع نشانه ی عالم والا و فضای معنوی است. در دوران معماری سنتی نحوه ی نگاه به نورتحت تأثیر تفکر اسلامی به عالی ترین درجه ی خود می رسد و مظهر تقدس و عالم معنوی شناخته می شود. معماری ایرانی معماری ای حقیقت جوست، حقیقت در معماری کمال است و کمال از آن باریتعالی است و هر چه در این معماری حضور دارد، عضوی از آن است که جداناپذیر است و روی به سوی حقیقت دارد. نور نشانی از حرکت به سمت حقیقت است که حالت فیزیکی و مادی ندارد و این موضوع در کنار عوامل دیگر مانند اقلیم و موقعیت قرارگیری یک بنا، و نحوه ی استفاده از نور، مطرح می شود. در صورتی که این امر در معماری غرب به شکل دیگری است. اصول حاکم در معماری معاصر چیزی به غیر از حقیقت است، حتی اگر خلاف آن باشد. معماری مدرن روی به سادگی و خلوص دارد که با عناصر شکلی و فرمال به کمال خود می رسد و این غیر از خلوص معنوی است. با این نگرش و تفکر نور در معماری حضور مستقیم دارد، در صورتی که در معماری ایرانی نور همیشه تعدیل شده دریافت می شده است و این امر همانطور که قبلاً هم به آن اشاره شد از طریق عناصر تشکیل دهنده ی معماری، مانند انواع روزن ها، نورگیرها، گلجام و شیشه های رنگی و ارسی ها تأمین می گردید. نا گفته نماند که گرچه در معماری غرب ساختمان کاملاً در مقابل نور گسترده می شود و یا مزاحمت های مستقیم نوری کاملاً منع می گردد، ولی می توان آن را به طریق نورپردازی های مصنوعی جبران و تأمین کرد که از نظر نگرش آنها به حضور عینی نور مورد قبول و بسیار جالب توجه است

 

 

نقش هشتی در نور رسانی به بنا

 
 

بعد از ورود به ساختمان به علت شدید بودن نور در بیرون می بایست نور شکسته شود، تا داخل ساختمان حالت نامطلوبی از نظر وارد شونده نداشته باشد. یکی از عوامل مهم معماری در تقسیم و شکست شدت نور، هشتی های ورودی هستند که گرد و یا چند ضلعی ساخته می شدند. در بالای هشتی معمولاً نورگیری وجود دارد که نور متمرکز ملایمی را در ساعات مختلف روز به داخل انتقال می دهد، به کار بردن این شیوه برای تنظیم و متعادل کردن نور و حرارت از ویژگیهای معماری سنتی، به ویژه در حاشیه کویر است.

انواع طاق ها، قوس ها و فیلپوش ها نیز در چگونگی نورگیری در داخل بنا سهم به سزایی دارند. وجود فیلپوش منجر به ایجاد سه منطقه متمایز ساختمانی در قسمت گنبد ها شده است. منطقه سوم همان گنبد اصلی است که گاهی در محورهای آن پنجره های کوچکی باز می شد و به نورگیری بنا کمک می کرد. ابداع شیوه طاق و تویزه باعث شد تا بار سقف مستقیماً بر روی جرزها عمل کند و دیوارها و طاق ها سبک شده و آن ها را شکافته و پنجره در آن قرار دهند و بدین طریق نور فراوان و غیر مستقیم حاصل می شود. طاق های آهنگ نیز یا دارای پنجره های جانبی است و یا در بالای آن ها گنبد های کوچکی با پنجره تعبیه شده است. در طاق چهار بخش نیز که از تقاطع دو «طاق آهنگ» هم ارتفاع و هم عرض حاصل می شود نیز می توان روزنه های وسیعی ایجاد کرد. طاق گهواره ی نیز به معمار اجازه می دهد که در فاصله میان دو قوس پنجره تعبیه کرده و روشنایی طبیعی داخل بنا را ایجاد کند. عمل نورگیری در بناهای مختلف به اشکال گوناگونی صورت می گرفت، از جمله اینکه در حمام ها از طریق روزنه های متعدد و یا جامخانه ها بر حسب درونگرا یا برونگرا بودن، نورگیری متفاوت بود.
هر چند که نور خورشید همیشه برای ایجاد روشنایی طبیعی در یک ساختمان مورد نیاز است اما از آنجا که این نور سرانجام به حرارت تبدیل می شود باید میزان تابش نور مورد نیاز برای هر ساختمان با توجه به نوع ساختمان و شرایط اقلیمی آن تأمین شود. چون اهمیت تابش آفتاب به نوع اقلیم منطقه و فصول مختلف سال بستگی دارد. در شرایط سرد حداکثر انرژی خورشیدی مورد نیاز بوده و ساختمان باید در جهتی قرار گیرد که بیشترین تابش آفتاب را دریافت نماید، بر عکس وقتی هوا گرم است جهت ساختمان باید به نحوی باشد که شدت آفتاب در دیوارهای آن به حداقل رسیده و نیز امکان نفوذ مستقیم اشعه خورشید به فضاهای داخلی وجود نداشته باشد، به همین دلیل نحوه نورپردازی بنا در اقلیم های مختلف مثل گرم و خشک و حاشیه کویر و اقلیم گرم و مرطوب و سردسیر با هم متفاوت است و هر کدام در این مناطق بر حسب اقلیم خاص خود نحوه ی نورگیری و نور پردازی خاصی را می طلبد.

 

 

تندیس گری نور بوسیلهء شیشه

 

کاربرد شیشه معماری این قرن را بیش از هر ماده ی دیگری تحت تاثیر قرار داده است. اگر چه کاربرد این ماده ی ساختمانی در دهه های 50 و 60 باعث بروز مشکلاتی شد، هنوز هم شیشه یکی از مصالح تضمین شده با کارایی خیلی خوب در معماری خورشیدی است
جیمز کار پنتر،معمار و طراح شیشه ونور نیویورک، از شیشه دیاکرومیک برای ایجاد تاثیرات نوری استفاده کرده است. در مدلی که او برای کار در کلیساپیشنهاد داده است، بیننده به محض مواجهه با اشکال هندسی ناشی از نور ، به اهمیت این ایده و حضور آن به عنوان یک هدف از ابتدای شکل گیری طرح پی می برد. از آنجا که این برخورد الزاما به بهینه سازی در مصرف برق نمی انجامد، واضح است که جستجوی روشهای جدید برای مطلوب کردن کاربرد شیشه بعنوان یک ماده ی ساختمانی مورد نیاز است
استفاده از پوششهای هولو گرافیک روی شیشه برای تجدید مسیر نور آفتاب، به وسیله ی دو پروفسور اهل کلن در نمایشگاه باغ آرایی شهر اشتوتگارت اجرا شد
شیشهء الکتروکرومیک،دستاورد جالبی است که از طریق افزودن خواص متحرک به یک مادهء ثابت به دست آمده است. شیشه ی الکترو کرومیک، با استفاده از جریان الکتریکی به مدت چند ثانیه میتواند به یک سطح کدر تغییر یابد.
ایده ی دیوار چند لایه ی تمام متحرک را، که مثل آفتاب پرست قادر به واکنش نسبت به محیط باشد، مایک دیویس از شرکت ریچارد راجرز دنبال کرد مایک دیویس یک شخصیت پیشرو در کشف زمینه های جدید در تکنولوژی شیشه محسوب میشود.
از فعالیتهای او میتوان به مطالعات متنوع در زمینهء اولین نمونه های جداره های درخشان چند پوسته(multi-skin glazing)برای پیکینگتن براس و پروژه تحقیقی موسوم به پروژهء 218 اشاره کرد.
دیوار مجوف وقابل تهویهء(ventilated cavity wall)جداره ی خارجی ساختمان لویدز لندن، در عین کارایی حرارتی بالا ، نور طبیعی تلطیف شده را به شکل بهینه در اختیار فضاهای داخلی قرار میدهد.
یکی از زمینه های مناسب برای مطالعه و تحقیق، بررسی امکان کاربرد گازها، مایعات و حتی اجسام یا مواد ارگانیک است که میتوان آنها را بین دو جداره ی شیشه یا بنحوی که به خود شیشه شکل دهند، استفاده کرد. به صورتی که در جامهای شیشه در ساختمان لویدز لندن به کار رفته است.

 

 

استفاده ی موثر از انرژیهای طبیعی

 

 موثر ترین روش استفاده از نور خورشید تامین روشنایی با نور طبیعی است. حتی بهترین لامپ رشته ای در مقایسه با نور خورشید برای تامین میزان معینی روشناییِ, به میزان بیشتری انرژی الکتریکی برای هر متر مربع نیاز دارد و میزان بیشتری گرما تولید میکند. مشارکت نور طبیعی در تامین روشنایی هر ساختمان باید در عین توجه به مقابله با جذب حرارت نامطلوب صورت پذیرد.

ایده ی بهینه کردن ارتباط میان سایه ونور طبیعی هدایت شده به درون فضای معماری,به اشکال جدید ممکن است,نور شکن های بزرگ پیش ساخته از بتن, که رنتسوپیانه در مجموعه ی منیل در هوستون تگزاس استفاده کرد, نمودی زیبا از این اشکال تازه را به نمایش گذاشت. جالب توجه این است که راه حل مشابه و ظریف تری نیز برای ایجاد تعادل بین نور طبیعی و سایه را طرح آلمانی کوستر با مشارکت اکالوکس ارائه کرده است.

نمونه ی دیگر, مرکز طراحی در لینز استرالیا, کار توماس هرتزوگ است. در این پروژه, از سیستمی استفاده شده است که قابلیت انعکاس و خنثی سازی پخش ((diffusionنور طبیعی را دارد. علاوه بر آن,با همکاری کریستین بارتنباخ, هندسه ی اجزای کوچکmicrogeometry)) در هریک از نور شمنها(baffle)کاهش یافت.
منشورهای کوچک را میتوان برای انعکاس یاتجدید مسیر(redirect)تابش مستقیم آفتاب و ایجاد امکان عبور نور تلطیف شده(diffuse light)به داخل بکار بست.
امروز در روند تکاملی این تکنولوژی, باریکه های منشور شکل از طریق خروج تحت فشار مواد اولیه از قالب (extrdude), در مقایسه با گذشته با قیمت پایین تر تولید میشوند. این منشور ها بصورت قائم یا افقی قابل استفاده اند.
فیلگا,تولید کننده ی شیشه در ژاپن,موفق به تعبیه ی منشور های بسیار ظریف شیشه ای بین دو ورق شیشه شده است. نمونه ی با مقطع دایره ی این محصول برای نمایشگاه های هنری , موزه ها , سالنها و نهایتا فضاهای بزرگ کنفرانس برای دستیابی به نور ثابت در تمام فصول و زمانها و جهات مناسب است. نمونه با مقطع مثلث نیز, برای ساختمانها, ادارات و فضاهای مسکونی مناسب است. این نمونه میتواند در زمستان نور را جذب و در تابستان آنرا منعکس کند.

نور سر چشمه ی وجود همه ی هستی است. با روشن کردن سطح اجسام، نور به آنها پیرامون و یک محیط مرئی را اهدا میکند. و جمع شدن سایه در پشت آنها به اجسام عمق میدهد. اجسام تنها در مرزهای روشنایی و تاریکی است که معنی پیدا میکنند, و شکل خود را بدست آورده و نشان میدهند, روابط داخلیشان کشف میشود، و مانند حلقه های زنجیر تا بیکران بهم متصل میشوند. نور به اجسام, استقلال و خود مختاری میبخشد و همزمان, وابستگی های آنها را محدود میکند. ما حتی میتوانیم اینطور بیان کنیم که نور به هر شیء در محیط اطراف خود آنقدر ترفیع میدهد که آن شیء کاملا مشخص شده و با سایر اشیاء فرق میکند. نور این خالق وابستگیها و ارتباطاتی که جهان را شکل میدهند, در حالیکه خود نیز سرچشمهء همهء موجودات است به هیچ وجه یک منبع ثابت و غیر منقول نیست. نور بیشتر دارای حرکت ارتعاشی است و در کنار تغییر دایمیش پیوسته جهان را تحت تاثیرخود قرار میدهد.
معماری که تمام تلاش آن این است که نور پراکنده را تکه تکه کند, حضورش را در یک مکان ثابت حفظ و نگهداری کند و در عصر ها و دوران ها جستجو کرده,تا نور را با تمام خاصیت حیات بخشش به دقت در دام خود اسیر کند-نور در هر لحظه شکل جدیدی به موجودات میدهد و مناسبات مشترک جدیدی برای اشیا بوجود می آورد, و معماری نوررا بصورت مختصر و صریح ترین حالت آن متمرکز میکند. خلق یک فضای معماری به عبارت ساده متمرکز کردن و تصفیه ارزی نوراست.
ارتباط بین معماری و نور چندان در اذهان شکل نمیگیرند اینکه انها در لایه تجربیات ذهنی شکل گرفته و سپس زندگی مادی را رقم میزنند. تجربیات از معماری ژاپنی میگوید برای مثال چایخانه جاییکه در آن فضا بسادگی بوسیله ی صفحات کاغذی مانند تقسیم شده, و در یک قالب چوبی ظریف امتداد داده شده است. هنگامیکه از بین تقسیمات آن عبور میکنی نور به آرامی در فضای داخلی پخش میشود, تا به تاریکی بیامیزد, و فضایی را بوجود بیاورد که در آن تنها درجه ای از نور تکرنگ وجود دارد. معماری ژاپنی فعلا تلاش کرده است تا بوسیله ی تکنو لوزی حساسش؛ نور را به اجزای اصلیش تبدیل کرده و به عبارتی آنرا بشکند. تغییرات ظریفی که معماری ژاپنی در تراز های مختلف این انرژی مرتعش کسب میکند فضا را به شکلی غیر قابل درک زنده مینماید.
در معماری عربی یک بار از دیوار های ساخته شده از سنگهای بزرگ برای جدا کردن فضای داخل از خارج استفاده کردند., پنجره هایی در این دیواره های ضخیم(که انگار ساخته شده بودند تا مانعی برای دنیای بیرون باشند) کار گذاشته شده بودند, کوچک بودند و طرح و ساخت ساده ای داشتند. ,این پنجره ها تقریبا بیش از آنکه به نور اجازه ی دخول به داخل را بدهند, با برق زیادی میدرخشیدند, انگار که آنها تجسمی از نور بودند. شاید آنها,نشانگر این میل اساسی و دیرینه ی انسان بودند , بوجود آوردن تاریکی برای ظهور نور. هنگامیکه, یک ستون درخشنده نور در سکوت عمیق تاریکی نفوذ میکند، مانند حضور یک وجوذ باب و بلند مرتبه است. آن پنجره ها نه تنها برای سرگرمی بصری ساخته نشده بودند، بلکه عاملی برای نفوذ بی واسطه ی نور بودند. و نوری که به فضای داخلی معماری نفوذ میکرد فضایی دارای ساخته ای راسخ، استوار و سنگین را بوجود می آورد. این باز شو های ساده حرکت نور را به ظرافت می ربود. فضا- مانند یک مجسمهء در حال ساخت به وسیله ی خطی از نور در تاریکی رخنه میکرد تراشیده میشد، و ظا هر آن با گذشت هر لحظه بطور متوالی تغییر میکرد.

در دوران مدرنیسم ، معماری ، پنجره ها را از محدودیت سازه ای جدا کرده و به آنها این اجازه را داده است که آزادانه در هر اندازه ای ساخته شوند. اما در عوض اینکه نتیجه ی آن در آزادی آن در معماری دیده شود، خاصیت حیاطی نور بیهوده بکار انداخته شده و به عبارتی گم شده است. معماری مدرن دنیایی بی نهایت شفاف را بوجود آورده است- دنیایی ازنور و تنها نور ، نور بجای همه چیز دیگر و خالی از تاریکی ، این دنیای سراسر نور ، معنای مرگ فضا را میدهد، همانگونه که تاریکی مطلق اینگونه است.
برای انسان نخستین نور بعنوان وسیله ای برای محاسبه ی زمان محسوب میشد. اشعه های پر انرژی نور که از فاصله دور خورشید به زمین منعکس میشوند- نوری که از نظر جهت، زاویه و شدت تغییر میکند و این تغییرات به مکان فصل و زمان بستگی دارد- به احساس و درک انسان اولیه از امکان شکل اساسی میدهد. این نور که بوسیله ی بازشوهایی به داخل فضاهای ساخته شده ی او کشیده میشد، این امکان را به انسانی که داخل آن سکونت داشت میداد که وجودش را در ارتباط با محیط اطراف درک کند و بفهمد.
از زمان قرون وسطی تا مدرنیسم- هم در معماری ژاپنی و هم در معماری غربی – نور احتیاج به کنترل هوشیارانه ای در قبال پاسخ به قیود مختلف و شایان توجه داشت. به همین دلیل انسان در بدو ورود به دنیای معماری از ارتباطاتی که انسان و طبیعت را مقید میکرد آگاه میشد.
امروزه پیشرفت فنی و تکنولوژیکی نور پردازی معمارانه را به سهولت و بی هیچ سختی و البته خالی از هر گونه احساس ممکن ساخته است. بعلاوه بوسیله نور پردازی مصنوعی، انسان حتی از ارتباطش با طبیعت نیز دور میماند و این رابطه را از دست میدهد.
به همین دلیل بسیار عمیق به نقش نور طبیعی نظر می افکنیم،نوری که میتواند- در هر نقطه از محیط ساخته شده ی ما – بوسیله ی مجاورت بیواسطه و شایان توجهی از زمان و مکان ما صحبت کند.
بواسطه ی تحقیقات دقیق و توجهات عمیق،نور را به فضای داخلی معماری هدایت میکنیم بطوریکه آن نور فضا را بوسیله ی عمق مشخص و تعریف کندو فضاهایی بسیار مهیج و تحریک کننده بوجود آورد.
نور به تنهایی نمیتواند نور باشد. حتما باید برای نور تاریکی هم وجود داشته باسد تا نور موجودیت خویش را بوجود آورد.درخشان و با جلال و قدرت،تاریکی،که درخشندگی نور را بر می افروزد و قدرت نور را آشکار میکند،ذاتا قسمتی از نور است. تا کنون عظمت و عمق تاریکی از محدوده ی توجهات ما نا پدید بوده است، و این اختلاف جزیی که نور و تاریکی ایجاد میکنند . همنوایی ذهنیشان همگی تقریبا خاموش شده اند.


 

 

کنترل کننده های نور

 
 

رواق: فضایی است مشتمل بر  سقف و ستون که حداقل در یک طرف مسدود باشد و انسان را از تماس با بارش و تابش نور آفتاب مصون می دارد و در مناطقی که شدت نور و حرارت خورشید زیاد باشد نور مناسب و ملایمی را به داخل عبور می دهد و در این صورت روشنائی از طریق غیرمستقیم یا باواسطه خواهیم داشت.

تابش بند: تابش بند یا تاووش بند یا آفتاب شکن تیغه هایی  به عرض ۶ الی ۱۸ سانتی متر است که گاهی ارتفاعی تا حدود ۵ متر دارد و با کمک گچ و نی آنها را می ساختند. معمولاً در بالای در و پنجره کلافی می کشیدند که در واقع تابش بند افقی بوده و اصطلاحاً به آن سرسایه می گفتند و توسط آن ورود آفتاب به درون فضا را کنترل می کردند.

سایه بان ها: ایجاد سایه بر روی پنجره ها از تابش مستقیم آفتاب به سطح پنجره جلوگیری کرده و در نتیجه حرارت ایجاد شده ناشی از تابش آفتاب در فضای پشت آن به مقدار قابل ملاحظه ای کاهش می یابد. سایه بان ها ممکن است اثرات گوناگونی از قبیل کنترل تابش مستقیم آفتاب به داخل، کنترل نور و تهویه طبیعی داشته باشند. کارایی سایه بان ها متفاوت بوده و به رنگ و محل نصب آن ها نسبت به پنجره و همچنین شرایط تهویه طبیعی در ساختمان بستگی دارد. سایه بان ها به انواع ثابت، متحرک و همچنین سایه بان های طبیعی مثل درختان تقسیم می شوند.

سرادق: سایه بنا بر سرا که پرده آن بر خرپاهایی که بر بالای سرا نشانیده بودند کشیده می شد و بدین ترتیب مانع تابش بند خورشید به درون سرا می شد.

ساباط: کوچه ای سر پوشیده که هم در شهرهای گرمسیری و هم سرد سیری به چشم می خورد. در شهرهای گرمسیری مجبور بودند کوچه را تنگ و دیوار را بلند بگیرند و برای ایجاد سایه ساباط می گذاشتند.

پرده: استفاده از پرده های ضخیم برای جلوگیری و تنظیم نور خورشید برای ورود به ساختمان از دوره صفویه معمول بوده و همچنین در دوره قاجار نیز از آن استفاده می شد. این پرده ها معمولاً از جنس کرباس و یا ابریشم بوده و به صورت یک لا و دولا استفاده می شدند و به طور معمول در جلو ایوان ها و یا پنجره ها و ارسی ها نصب می شد. بالا کشیدن این پرده ها توسط قرقره و بند هایی بوده که به طور هماهنگ تمام قسمت های آن ها را یکنواخت جمع می کرده است چون این پرده ها معمولاً ضخیم و سنگین بوده و غیر از این نمی شد آن ها را بالا کشید.

 

 

نورگیرها

 

شباک
هوای متغیر ایران، آفتاب تند و روشن، باد و باران، توفان و گردباد و عقاید خاص ملی و مذهبی ایجاب می کرده که ساختمان علاوه بر در و پنجره، پرده ای یا شباکی برای حفاظت درون بنا داشته باشد.درون ساختمان با روزن ها و پنجره های چوبی یا گچی و پرده محفوظ می شد و بیرون آنرا با شبکه های سفالی یا کاشی می پوشاندند، این شبکه ها شدت نور را گرفته و نور ضعیف تری از لا به لای آن ایجاد می شود. انحراف پرتوهای نور در اثر برخورد با کنارهای منقوش شبکه سبب پخش نور شده و به یکنواختی و پخش روشنایی کمک می کرد. ضمناً علی رغم آنکه تمام فضای بیرون از داخل به راحتی قابل رﺅیت بود از بیرون هیچگونه دیدی در طول روز به داخل نداشت.

در و پنجره های مشبک

پنجره معمولاً برای دادن نور، جریان هوا و رﺅیت مناظر بیرون بدون بر هم زدن خلوت اهل خانه است. در مناطقی که نور خورشید شدید است، پنجره باید متناسب با شدت نور ساخته شود.  پنجره های مشبک تعادلی بین نور خارج و داخل ایجاد می کند، تعادلی که وقتی از داخل نگاه کرده شود جلوی نور شدید آفتاب را می گیرد و مانع خسته شدن چشم در مقابل نور شدید خارج می شود.طرح هایی که در ساختن پنجره های مشبک به کار برده می شود اغلب به گونه ای است که نور داخل اتاق را تنظیم می کند. پنجره های مشبک نور شدید خارج را پخش کرده و آن را تعدیل می کنند و وقتی نور بیرون شدید نیست همه ی آن را به داخل اتاق عبور می دهند. گاهی برای در و پنجره های مشبک شیشه نیز به کار برده می شود. (به درهای مشبک، در و پنجره گفته می شود). در و پنجره و روزن های مشبک چوبی، سفالین و گچین در زمستان با کاغذ روغن زده مسدود و در تابستان ها باز می شد.

روزن

روزن و پنجره را نمی توان از هم تفکیک کرد. در واقع روزن را می توان یک پنجره کوچک دانست که معمولاً در بالای در و گاهی در دو سوی آن برای گرفتن روشنایی و تأمین هوای آزاد برای فضاهای بسته به کار می رفته است. به عبارت دیگر روزن به سوراخهائی اطلاق می گردید که در کلاله و یا شانه طاق ها تعبیه می شده است. روزن گاهی با چوب و گاه با گچ و سفال ساخته می شده و اغلب ثابت بوده است. در بناهایی که دارای بافت مرکزی و درونگرا بودند و از سقف هشتی یا از نقطه ای دیگر نور کافی برای هشتی تأمین می شد، در بالای در ورودی روزن قرار می دادند.

ارسی

ارسی پنجره مشبکی است که به جای گشتن روی پاشنه گرد، بالا می رود و در محفظه ای که در نظر گرفته شده جای می گیرد. ارسی معمولاً در اشکوب کوشک ها و پیشخان و رواق     ساختمان های سردسیری دیده می شود. نقش شبکه ای ارسی، معمولاً مانند پنجره و روزن های چوبی است.

جامخانه

در کلاله گنبد ها و کلمبه های گرمابه ها و غلامخانه ی رباط ها و رسته ها و بازارها هنوز هم روزن هایی وجود دارد که با چند حلقه سفالین به صورت قبه یا کپه ی برجسته ای درآمده اند. در این قسمت حلقه های سفالین را در کنار هم چیده اند و در زمستان ها جام های گرد شیشه ای مانند ته قرابه در میان حلقه ها کار می گذارند و تابستان ها یک یا کلیه آن ها را بر می دارند، امروزه هم برای روشنایی سرپوشیده هایی که به مناسبت فصل باید گاهی سرد و گاهی گرم باشد مناسبترین وسیله است و بر فراز بام گرمابه ها جای خود را حفظ کرده است.

هورنو
به نورگیری بالای سقف گفته می شود. چون در نزدیکیهای تیزه گنبد امکان اجرا به صورت بقیه ی قسمت ها میسر نیست، لذا در نزدیکیهای تیزه، سوراخ را پر نمی کنند تا در بالای طاق کار نور رسانی را انجام دهد. مثلاً در پوشش بازارها اکثراً سوراخ هورنو باز است تا عمل روشنایی و تهویه صورت پذیرد.
در بناهایی که استفاده از پنجره در دیوارها ممکن نبوده مثل بازارها و سایر بناهای عمومی، معماران در قسمت «خورشیدی کاربندی» روزن هایی ایجاد کرده اند که عبور مناسب و تهویه را به بهترین وجه میسر می ساخته است و به آن روشندان می گویند. روشندان ها معمولاً به شکل یک کلاه فرنگی بوده و عمود بر قسمت خورشیدی کاربندی ساخته می شوند و برخی از آن ها دارای شیشه بوده، بعضی از آن ها زمینه چند ضلعی دارد، مثل روشندان حوضخانه کاخ هشت بهشت اصفهان.
فریز و خوون در ساختمان
خوون یک نقش تزئینی است که با تکه های آجر تراشیده و موزائیک آن را پدید آورده اند، آن گاه روی آن را با خاک و سریشم  رنگ هائی که در آب حل  کرده اند به رنگ های گوناگون رنگرزی می کنند و در پیشانی ساختمان، میانه ستون ها و «فریز در» چیده می شود. برای ورود روشنایی و هوا به اتاق ها لوله های گلچین را سوراخ کرده و نقش هایی پدید آورده و آن لوله ها را در بالای درها و پنجره ها می نشانیدند.
کار بندی و مقرنس
در فضاهایی که نورگیری و در نتیجه روشنائی فضا از طریق سقف انجام می شود، نور به طور مستقیم وارد فضا شده و فقط بخشی از آن را روشن می نماید. کاربندی و مقرنس به غیر از زیبائی برای بهره گیری هر چه بیشتر از نور خورشید نیز استفاده می شود. بدین ترتیب که موجب   می شود در جهات مختلف از مسیر خود منحرف شده و آن را به صورت پخش شده به داخل راه می دهد، در این صورت در داخل بنا روشنائی یکنواخت و غیرمتمرکزی خواهیم داشت، که حجم بیشتری را در بر می گیرد.

 

مراحل و ملاحظات طراحی نورپردازی محوطه

 

. بررسی و شناخت سایت: این بررسی، ملاحظه دقیق وضع موجود محوطه را شامل می شود. این عناصر عبارت است از:
- Soft Cape
- Hards Cape
- Water Features
2. تعیین عملکرد فضا و طبیعت استفاده کنندگان از فضا.
3. توجه به این نکته که نواحی مهم در هنگام روز، الزاماً همان نواحی مهم در هنگام شب نیست.
4. تعیین نقاط کانونی اصلی و فرعی
5. جمع آوری اطلاعات و شناخت دقیق مشخصات سایت و عناصر گیاهی ، مانند:
- شکل کلی، ارتفاع، ابعاد و نوع گیاه
- مشخصه شاخ و برگ (شکل، رنگ، بازتابی نور، بافت، شفافیت، تراکم).
- الگوی شاخه ها (Branching Pattern) باز، بسته، متراکم، بالارونده یا پائین رونده
- وضعیت تنه و پوسته (خاردار، پوسته پوسته، چند رنگ و ...)
- عمق و گسترده ریشه
- میزان رشد ( سرعت و مقدار)
- همیشه سبز یا برگ ریز.
- تغییرات فصلی.
عوامل موثر بر طراحی:
برخی از عوامل که در طراحی نورپردازی محیط بیرونی باید در نظر گرفته شود، عبارتست از:

چشم زدگی (Glare)، مشاهده پذیری (Visibility)، شدت روشنایی (Illuminance)، درخشندگی (Brightness)، روشنایی (Luminance).
چشم زدگی (Clare):
انواع چشم زدگی عبارتند از:
- Disability Glare
- Discomfort Glare
- Nuisance Glare
شدت روشنایی (Illuminance):
شدت روشنایی عبارتست از واحد اندازه گیری شدت شار منتشره بر روی یک سطح که در اغلب مواقع، تنها عامل اندازه گیری در طراحی یا ارزیابی محیط های بیرونی به شمار می رود.
- روشنایی (Luminance) و درخشندگی (Brightness):
این دو اصطلاح، اگر چه مترادف به کار می روند، اما معنای متفاوتی دارند. روشنایی یک منبع یا سطح عبارتست از شدت نور منبع یا سطح از دید ناظر، درخشندگی، عبارتست از دید یا ادراکی ویژه که عمدتاً نتیجه لومینانس یا روشنایی منبع یا سطح است.
روشنایی سطح (Surface Luminance) و روشنایی منبع نور(Source Luminance) عامل مهم در نورپردازی بیرونی محسوب می شوند. روشنایی سطح، به عمق و جاذبه صحنه های نورپردازی بیرونی می افزاید. علاوه برآن برای امنیت و مشاهده پذیری (Visibility) مفید است.


برای کاهش خیرگی (Glare) لازم است روشنایی چراغ در جهت معمول (Typical) دید، به حداقل برسد. زاویه دید معمول بین 45 تا 85 درجه است.
روشنایی چراغ پایه کوتاه (Bollard)، چراغ های محوطه (Landscape Light) و نورافکن ها (Flood Lights) باید کم باشد تا کمتر جلب توجه کند.
چراغ های زاویه باز (High - angle Light) زاویه 80 درجه نسبت به خط عمود، احساس امنیت و مشاهده پذیری را بهبود می بخشد. این نوع نورپردازیی، به دلیل امکان نصب پایه ها با فاصله های زیادتر و تعداد کمتر، از نظر اقتصادی مناسب تر است.
اشکالات طراحی در جانمایی چراغ ها:
ایجاد خیرگی، به خصوص در مورد پایه های کوتاه یا چراغ های پرنور (High Lumen)، حتی چراغ های به اصطلاحFull Cut Off نیز، اگر خوب طراحی نشده باشند، ممکن است روشنایی بیش از حد ایجاد کنند. در موارد مشابه، چراغ های Non Cut Off مناسب تر خواهد بود.
نسبت های روشنایی (Luminance Ratios)
نسبت های روشنایی، عبارتست از حداکثر قابل قبول روشنایی بین ناحیه روشن شده و نواحی مجاور، منظور از نواحی مجاور نواحی است که می توان از آنها، ناحیه نورپردازی شده را دید.
نسبت های روشنایی، نباید از 20 به 1 بیشتر باشد.
تعادل و هماهنگی:
اگر چه به نظر می رسد کاربرد منابع نوری، تنها در ایجاد روشنایی در شب می باشد، ولی در واقع چنین نیست، چرا که اکثر این عناصر، در روز به عنوان یک عنصر شهری قابل رویت بوده و در زیبایی یا آشفتگی محیط نقش مهمی بر عهده دارند. بنابراین علاوه بر رنگ و نوع پراکنش نور، طراحی سایر اجزای منابع روشنایی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. باید در ساخت آنها به زیبایی، هماهنگی با محیط و سایر اجزاء و مبلمان موجود توجه خاصی مبذول داشت.

 

 

 

تاریخچه بهره گیری از نور طبیعی در معماری دیگر نقاط جهان

 
در مصر باستان نور دارای اهمیتی ویژه بوده است.بنا به موقعیت سرزمین مصر، شدت نور و در نتیجه تضاد میان سایه و روشن بسیار زیاد می باشد. فرم های صریح و هندسی که در معماری مصر از آن استفاده می شده است با گوشه های تیز و دقیق در زیر نور شدید اثری خاص داشته. لوکوربوزیه در این ارتباط می گوید: «معماری بازی هنرمندانه دقیق و خیره کننده مجموعه ای از اجسام ساخته شده در زیر نور است. چشم های ما برای این آفریده شده اند که فرم ها را زیر نور ببینیم: این سایه و روشن ها هستند که فرم ها را در مقابل ما برهنه می سازند. مکعب، مخروط، کره،استوانه و هرم اولین فرم هایی هستند که نور آن ها را به ما عرضه می کند.تصاویر آن ها ناب، ملموس و صریح هستند.

اما در معماری مصر بازی نور و سایه تنها محدود به فرم های بزرگ اولیه نیست. سطوح این احجام از نقوش برجسته ای پوشیده شده اند که با کمال ظرافت نقش پردازی و بر سنگ تراشیده شده اند و به این ترتیب پدیده سایه – روشن در اینجا در مقیاسی کوچکتر نیز تکرار شده است. برای مصریان وجود ذات خداوند برای بشر غیر قابل دسترس و نامرئی بوده است پس به ناچار بایستی در تاریکی باشد. راه رسیدن به این خداوند که بایستی از روشنایی به تاریکی ختم شود با کمک چنین پدیده های نوری کمی واضح تر می شده است. ژان لوئی دو کانیوالJean-louis do canival  روشنائی مجسمه های معبد خفرن را به این ترتیب توصیف     می کند: «نور از پنجره های کوچک بین دیوار و سقف به داخل و به تک تک مجسمه می تابید و به وسیله سنگهای کف که مرمر سفید صیقلی بودند به ترتیبی منعکس می شد که نوری کاملاً محو و فاقد جهت، فضا را روشن می کرد و ستون ها و دیوارها که از گرانیت سرخ بودند در تاریکی باقی می ماندند». در مورد معابد یونانی هم می توان گفت که بیشتر این معابد مجسمه وار بودند و اثر آن ها می بایستی بیشتر بر فضای پیرامون معبد باشد. تنها وظیفه داخلی معبد نگاهداری  مجسمه های مذهبی بوده است. در بسیاری از معابد یونانی با روشی شبیه به معبد خون با استفاده از یک آب نما که در فاصله بین مجسمه و در ورودی ساخته می شد نورپردازی مجسمه را اصلاح  می کردند. نوری که به داخل می تابید با برخورد به سطح آب منعکس می شد و مجسمه را روشن می ساخت. در فضاهایی که احتیاج به نور بیشتری داشتند، یونانیان از نور سقف استفاده می کردند: بخشی از سقف را با ارتفاع بیشتر ساخته و از فضایی که به این ترتیب به وجود       می آمد برای تاباندن نور به داخل استفاده می کردند. در معماری آغاز مسیحیت و نیز در معماری بیزانس همواره تلاش می شده است هر چه بیشتر به فضای داخلی جنبه روحانی داده شود و فضایی رﺅیایی بیافرینند و روشن است که نورپردازی در این راه نقشی عمده داشته است.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۳ ، ۲۳:۲۰
حسن محمدزاده
شیت بندی طرح معماری

1
در شیت بندی نکات متعددی مؤثر خواهند بود . لیکن اولین تأثیر مربوط به ذوق و سلیقه خود شخص بوده و سپس مواردی که در دروس مبانی و مقدمات طراحی آموخته ، خواهد توانست به او در بیان درست طرح و ایده و کانسپت طراحی شده کمک کند. این موارد می تواند شامل مواردی باشد که در ادامه مطلب به آنها اشاره شده است.
1) اولین تأثیر مربوط به ذوق و سلیقه خود شخص بوده و سپس مواردی که در دروس مبانی و مقدمات طراحی آموخته ، خواهد توانست به او در بیان درست طرح و ایده و کانسپت طراحی شده کمک کند.
2) تعادل بصری در شیت ایجاد کنید .
3) بصورت آگاهانه شیت را سنگین کنید .
4) استفاده از فیگوری که خیلی پرداخت شده است بنا را تحت الشعاع قرار میدهد و هدف اصلی نشان دادن خود بناست و نباید عناصری دیگر، بیشتر از خود بنا به چشم بیاید .
5) خطوط را به طور مناسب انتخاب کنید . طوری که در هماهنگی کامل باهم باشند . البته بعضی وقتها ممکن است که برای تاکید برعنصری نسبت به سایر عنصرها خطوط متفاوتی را به کار ببرید . مثلاً در ترسیم کوه خطوط شکسته استفاده کنید ؛ در حالی که بقیه جاها خطوط منحنی انتخاب شده باشد.
6) توجه داشته باشید که کنترل انرژیهای بصری شیت اصلی اساسی و مهم است و برای جلوگیری از فرار دید بیننده اهمیت حیاتی دارد .
7) تقسیم بندی مطالب ؛ می بایست به گونه ای باشد که موضوعات اصلی با تأکید بیشتری نمایانده شود . برای اینکار باید نقاطی از کادر را انتخاب کنید که انرژی بصری بیشتری دارند و مطلب اصلی شیت را در این نقاط بگذارید .
8) عناصر محیطی مناسبی ؛ مانند : درخت ، سنگ ، کوه ، آب و ... را با ابعاد مناسب و در پلان اول قرار دهید .
9) با توضیحات مختصر و مفیدی که در جای مناسبی نوشته شده باشند ، کانسپت را معرفی کنید .
10) با استفاده از فلش و علامات راهنما در اندازه های مختلف راه های اصلی و فرعی را متمایز کنید .
11) سعی کنید از ابزارهای انتخاب شده برای راندو درست استفاده کنید .
12) هنگام طراحی یک محیط و یا یک عنصر یک سری مفاهیم بنیادی هستند ؛ که اصطلاحاً کانسپت موضوع را تشکیل می دهند . فرض کنید میخواهید یک مجتمع آموزشی را طراحی کنید ؛ قبل از هر چیزی استحکام ، تعادل و سرعت انتقال فضا و عناصر راهنمای موضوع است که به ذهن میرسد ، بنابراین با استفاده از شکل هندسی کامل این استحکام را نشان بدهید و سپس کل مجموعه ی شیت را بر اساس حرکت همین اشکال طرح ریزی کنید.
13) گاهی اوقات ؛ خطوط افق و توپوگرافی و ... را به هم متصل کنید تا کل اجزای شیت با هم هماهنگ شوند .
14) استفاده ازعناصر محیطی مثل فیگور انسان و درخت و ماشین متناسب با فضای طراحی شده در اسکیس و کروکی که علاوه بر زیبایی مقیاس را مشخص میکنه و در بعضی شیت ها کاربری مکان را هم نشان میدهد .
15) هنگام ترکیب بندی شیت ، همیشه یک وحدت بصری خاص داشته باشید . تا هم شیت هدفمند و بامعنی شده و هم باعث رنجش دید بینده نباشد .
16) برای ارائه ی بهتر ، زیبا و جذاب ؛ باید عناصر شیت را با استفاده از نزدیک هم قرار دادن عناصر مشابه ترکیب کنید.
17) عناصر را طوری باید در شیت بچینید که ، حس سنگینی یک طرف و حس سبکی در طرف دیگر به بیننده القا نشود .
18) باید با استفاده از عناصر داخل شیت کادر شیت را مشخص کنید و تا حد امکان صرفاً از خط صاف استفاده نکنید.
19) باید یکی از عناصر شیت که دارای جزئیات بیشتری است ، به عنوان عنصر اصلی انتخاب کنید و بزرگتر و خواناتر از بقیه ی عناصر در شیت رسم شود .
20) انتخاب عنوان مناسب و گویایی برای طرحتان و شیت که معمولا بالای شیت قرار میگیرد . یادداشت اطلاعات مختصری از موضوع ار جمله تاریخچه . در فضاهای خالی شیت نقد و بررسی و تحلیل قرار گیرد .
21) معمولاً مشخصات دانشگاه ، دانشکده ، گروه ، استاد ، دانشجو ، ترم ، طرح ، عنوان شیت و مقیاس با اندازه ی مناسب در یک گوشه و یا گوشه های شیت قرار می گیرد .
22) باید خود اجزا ، کادر شیت را ببندند مقطع به دلیل خط کلفت پائین به کادر بندی کمک میکند.کروکی هم به بستن کادر کمک میکند.
23) موضوع اصلی واضح تر کشیده شود.
24) از لحاظ بصری بهتر است عکس سمت چپ و نوشته سمت راست شیت باشد.
25) چشم فقط به یک سمت جلب نشود و روی شیت حرکت کند.
26) فونت در شیت باید هماهنگ با شکل مکان باشد.
27) نکته مهم اخر این است که در شیت بندی نباید بترسید و با جرات پیش بروید.
28) اولا محدودیتهای سایت ایده های خوبی برای طراحی به ما میدن که اگه بتونیم این ایده هارو به صورت کاملا شفاف و واضح(پرسپکتیو)در بیاریم عالی میشه ،تو کارا هم تا حدی معلومه
29) داده ها تونو فرض کنید:مطالعات(بر رسی سایت،مطالعات پایه،تکمیلی،تطبیقی،ایده ها،و نهایتا نتایج
30) در یک شیت¬ بندی باید تمام اجزا خوانا باشند .این بدان معناست که اطلاعات فنی شیت را نباید به خاطر گرافیک شیت ، رنگ¬های زیادی اجزا مختلف شیت ، کم بودن فضای شیتی که استفاده می¬ کنیم دچار ابهام کنیم . به عنوان مثال یک نمای فنی باید نمای معماری باشد تا صفحه پر از درخت¬ ها و آسمان رنگی ، و نباید نیمی از پلان داخل نیمی از پرسپکتیو شود . فقط به خاطر این¬ که از لحاظ گرافیک زیبا شود و اطلاعات معماری از بین برود .
31) کلاژ کردن اجزای شیت ممنوع است . در شیت نباید هر کدام از اجزا را بر روی کاغذی جدا ترسیم کنیم و بعد روی شیت بچسبانیم . بلکه باید در حین ترسیم هر کدام از اجزای روی آن ، آرام آرام و نیز پیوسته شود . به طوری که در اتمام کار حتی یکی از اجزای شیت را برداشت و یا جابه¬ جا کرد .
32) استفاده از کادر بندی شیت ممنوع است .اجزای شیت¬ ، کادر شیت را تعریف می¬ کنند ، اما کادربندی باعث می¬ شود تا شیت محدود و خشک شود .
33) اجزای شیت نباید مورب ترسیم شوند .مورب ترسیم کردن اجزای شیت ، به معنی خلاقیت در شیت¬ بندی نیست ، جز پلان که نسبت به شمال می¬ چرخد و یا مقطع ونما که می¬ توانیم در چهار طرف پلان ترسیم کنیم .
34) شیت¬ بندی خود به معنی پرزانته کار است و تنها ده درصد کل شیتی که شیت¬ بندی دارد با رنگ راندو گردد .رنگ کردن به معنی شیت¬ بندی نیست . در حقیقت یک شیت فنی و اصولی کم رنگ می¬شود تا وقت کمتری را بگیرد و تنها با شیت¬ بندی اصولی که خود نوعی گرافیک به وجود می¬ آورد که کمتر نیاز به رنگ باشد .
35) نباید در یک شیت به اندازه ¬ی زیاد از متن و نوشته استفاده کرد . ( در حقیقت نباید معماری را توضیح داد بلکه معماری باید خود گویا باشد . )در شیت نوشتن کلید واژه ¬ها کافی است و در وسط شیت چیزی نباید نوشت . در اسکیس¬ های جمعی و گروهی حتی نوشتن عنوان شیت هم ضروری نیست .
36) از ترسیم درخت ، فیگور، ماشین ، متن و … به صورت نیندیشیده شانسی و به منظور پرکردن شیت باید خودداری کرد .
37) از ایجاد کلیشه و شیت بندی پرهیز کنید . در هر شیت بندی درباره موضوعات مختلف می¬توان یک خلاقیت جدید انجام داد . شیت¬ ها می¬ توانند عمودی و افقی بسته شوند و در یک شیت¬ می¬توان اصلا پرسپکتیو نداشت و یا اصلا اجزای دو بعدی نداشت . ولی شیت¬ بندی اصولی و درستی داشته باشند و ...
38) ابعاد شیت باید مستطیل طلایی باشد و بهتر است همیشه به رنگ سفید باشد . از به کار بردن شیت¬ های مثلثی ، دایره ، مربع و… که ذاتاً دارای تقارن و سکون هستند ، بپرهیزید . مستطیل طلایی دارای محور و نوع پویایی است و ابعاد مناسب برای ارائه یک اسکیس را دارد .
39) همزمان با ترسیم اجزای شیت ، آنها را راندو نکنید .این کار باعث می¬ شود تا همه اجزا را رنگ کرده و شیت بندی را نابود کنید و اول کل شیت را با هم ترسیم کنید و سپس تصمیم بگیرید که با کمترین میزان رنگ ، چگونه شیت را راندو کنید ، بدین گونه ، گاهی فقط زدن آسمان در یک شیت بندی کافی است .
40) استفاده از شکل های هندسی که با هم تلفیق شده اند به عنوان شیت کار که بسته به نوع شکل مقوا و بافت و رنگ آنها با هم فرق کند.
41) استفاده از حالتی پیوسته به صورت اندام وار با چیدمان مختص به نوع مدارک و ترتیب مدارک.
42) ارتفاع عنوان شیت بیشتر از 2 یا 3 سانتی متر نشود.
43) تمرکز فونت روی یک قسمت نباشد (کار گوشه ای نباشد )
44) داور نفهم نیست .
45) فونت ها یا کلا فارسی یا انگلیسی مکتوب شود ( ترجیحا فارسی )
46) کف، بدنه و سقف است که کار معمار را به وجودمی آورد .
47) شاید یکی از مهمترین نکته هایی که باعث میشه یه کار برای ساخت قبول بشه نحوه ویژوال شدنش باشه..
48) مشتری تا کار رو نبینه نمیتونه در موردش قضاوت کنه و ما وظیفه داریم کاری رو که به واقعیت نزدیکه بهش نشون بدیم! البته گاهی فقط کافیه کار زیبایی رو نشونش بدیم تا پروژه رو تائید کنه.
49) شیت بندی با اصول گرافیک باعث میشه چشم کارفرما نتونه تصویر دقیقی از نتیجه رو ببینه و این برای ما یک برد محسوب میشه..
50) یه جنس یا عکس رو انتخاب کنین و روش این کار کنین تا بیننده رو وادار کنین چیزیو که شما میخواین ببینه.. نه چیزی که هست...
51) زاویه دید مناسبی در پرسپکتیو انتخاب کنید . دید پرسپکتیوی خوبی داشته باشد. اندازه و محل پرسپکتیو اصلی خیلی مهم است.
52) تاثیر عناصر عمودی و افقی خطوط پرسپکتیو را بر کل کادر در نظر بگیرید .
53) انتخاب نما و مقطع ؛ باید به گونه ای باشد که اطلاعات و جزئیات نهانی بیشتری را در اختیار ما بگذارد.
54) در برخی مواقع ؛ مقطع به عنوان خط زمین انتخاب می شود و عاملی برای بستن کادر میگردد و نیز سنگینی کادر برآن قرار می گیرد .
55) محل مقطع را روی پلان نشان بدهید .
56) محلی که کروکی اش زده شده ، طوری مشخص شود که به بستن کادر کمک کند .
57) انتخاب محل مناسب برای مقطع زدن: مقطع را از جایی میزنیم که اطلاعات بیشتری به بیننده بدهد.
58) پرسپکتیو های مهم در کار :
• دید پرنده
• داخلی
• رسیدن به بنا
• حجم کلی(که خیلی کوچک در گوشه ی کار استفاده شود )
59) فلش خط مقطع در پلان زده شود. مقطع معمولا از پله رد می شود.
60) site plan آدرس شهری : راه های اصلی و فرعی با فلش مشخص بشوند .
61) پلان در جهت شمال زده شود وعلامت شمال در نقشه باشد در شیت هایی که چند پلان دارند نباید در فاصله نزدیک هم قرار گیرد.
62) وجود سایه در پرسپکتیو خیلی مهم است.
63) اگه از ماکتتونم عکس 3 بعدی داشته باشین عالی میشه
64) اطراف پرسپکتیوهای شیت باید در حد مسیر پیاده و سواره و چگونگی دسترسی¬ ها طراحی شود .اطراف پرسپکتیوها نباید خالی بماند ، زیرا یکی از ابزارهای اتصال شیت به هم ، ترسیم و طراحی سایت اطراف پرسپکتیوها است که بسیار مهم هستند .
65) در شیت نباید اجزا و اطلاعات تکراری داشته باشیم . به عنوان مثال وقتی یک پرسپکتیو پرنده ، نمای یک وجه را نشان می¬دهد ، دیگر نیازی به ترسیم نمای دوبعدی و جداگانه از آن وجه نیست و…
66) اگر در شیت چند پلان داشته باشیم ، نباید آن¬ها را نزدیک هم ترسیم کنیم . اگر پلان¬ ها را نزدیک هم ترسیم کنیم ، یک پلان به نظر می¬ آیند . بنابراین باید بین پلان¬ ها فاصله باشد . در این فاصله می¬تواند یک نما یا مقطع قرار گیرد . از قرار دادن پرسپکتیو مابین دو پلان خودداری کنید ، زیرا هم جنس نیستند .
67) اگر در شیت چند مقطع و نما داشته باشیم باید آن¬ها را با نظمی خاص و مرتب در شیت قرار دهیم . مثلا همه نماها در یک ستون زیر هم ویا همگی بر روی یک خط برش زمین قرار گیرند .
68) می شه از رنگ شیت شروع کرد . بهتره رنگ شیت هایی که انتخاب می کنید خنثی باشه مثلا کرم یا خاکستری روشن .... چون پر کردنش راحت تره و جاهای خالی کمتر توی چشم می زنند .
69) اگه تا حالا با شیت های سفید کار کرده باشید می بینید چقدر جای خالیش تو چشمه برای رنگ مقوا دقت داشته باشید که ماژیک چه اثری روی ان دارد .
70) اگر بتونیم با کمک راندو و یا تکه های مقوای شیت کاری کنیم که چشم روی شیت حرکت کنه خیلی خوبه ، یعنی کسی که به کار نگاه میکنه توجهش فقط به یه قسمت خاص جلب نشه.
71) استفاده از کارتونها و مقواهای بافت دار با ترکیب رنگ سنگین .. مثل سیاه و قرمز یا سیاه و قهوه ای یا ساه و آبی تیره موجب بالا بردن سطح کار از لحاظ زمینه و گرافیک کار میشه.
72) در زمینه سیاه استفاده از غلط گیر مدادی با پاستیل سفید یا گچی به عنوان کشیدن خطوط راهنما و فلش ها و علامات گرافیکی برای ریتم دادن به شیت بندی ...
73) غیر از پلان ( به دلیل نشان دادن جهت شمال ) اجازه ی چرخاندن سایر عناصر شیت از قبیل نما – برش _ پرسپکتیو را نداریم .
74) شیت بندی یه جور بازی با عناصر داخلشه که باید اونقدر اونارو جابه جا کنیم تا به فرم ایده آل برسه فقط برای این کار نباید بترسیم و از جابه جا کردن احساس شک کنی فقط جابه جا کنید.
75) سعی کنید پرسپکتیوتونو تو کار گسترش بدید یعنی تو راندو با استفاده از اون فضاهای خالیه شیتتونو پر کنید.
76) شیتهای معماری میتوانند با نرم افزارهای مرتبط با معماری ارائه شوند.نرم افزار هایی مانند اتوکد،آرشیکد،اسکچ آپ،فتوشاپ و یا تری دی استودیو مکس و پاور پوینت (این نرم افزار ها متداولترین ها هستند و نرم افزار هایی رویت یا راینو و ... نرم افزارهای دیگیری هستند که میتوان برای تهیه و ارائه شیت های معماری از آنها استفاده کرد)
77) معمولا روند به این ترتیب است که ابتدا نقشه ها با نرم افزار هایی مانند اتوکد یا آرشیکد یا رویت (Revit)بصورت دوبعدی رسم میشوند و سپس با کمک تری دی مکس یا اسکچ آپ حجم نیز طراحی و ایجاد میشود ( البته اتوکد و آرشیکد و ریت هم خود قابلیت سه بعدی سازی دارند ).
78) از همه نرم افزارها نقشه ها را خروجی Jpeg یا JPG میگیرند و سپس در فتوشاپ شیت نهایی طراحی میشود و روی مقوا پلات گرفته میشود.
79) در ارائه نهایی شیت ها با فتوشاپ میتوان از عکسهایی که از ماکت گرفته میشود نیز استفاده نمود.
80) ترکیب رنگی شیت های ارائه ،افکت ها ، نوع چیدمان عکسها در شیت و ... یک امر کاملا سلیقه ایست که به تجربه طراح شیت هم بسیار وابسته است.
81) شیت های معماری به سه روش کلی قابل ارائه هستند.
• ارائه دستی
• ارائه کامپوتری
• ترکیبی از دو شیوه ارائه دستی و کامپیوتری
ارائه دستی : در این شیوه کلیه نقشه های آماده برای ارائه ، روی مقوای ارائه مجددا ترسیم میشوند (قبل از ترسیم باید برای نحوه چیدمان شیت تصمیم گیری شود !) و سپس با استفاده از تکنیک های مختلف راندو ، آنها را راندو میکنیم.
82) میتوان شیت را سیاه و سفید یا رنگی راندو کرد.
83) برای ترسیم نقشه ها روی مقوا میتوان از روان نویس های نوک نمدی استفاده نمود.و سپس به راندو پرداخت.
84) گاهی برای جلوه دادن به شیت در پلان های ترسیم شده درون ضخامت دیوار را با هاشور سیاه میکنیم و همینطور از هاشورهای کفسازی در اطراف پلان ها استفاده میکنیم.
85) برخی ابزارهای رایج راندو عبارتند از : ماژیک، آبرنگ، مداد رنگی، آب مرکب یا رنگهای اکولین که هرکدام با تکنیک خاص خود اجرا میشوند
86) میتوان از رنگهای مختلف مقوا استفاده نمود و برای ارائه نقشه ها روی رنگهای تیره از روان نویس یا کاربن سفید استفاده کرد.
87) حتما در ارائه پلانها و نماها و پرسپکتیو از سایه استفاده کنیم.
88) در اطراف پرسپکتیو بنا حتما تا حدودی محیط اطراف ولو در حد نشان دادن کفسازی ترسیم شود و به ترسیم بنا(حجم)بدون کف بسنده نکنیم.بهتر است از پرسناژ برای درک بهتر مقیاس و همچنین درختان و بافت گیاهی استفاده کنیم.
89) حتما با فونت های خوانا هرکدام از نقشه های درون شیت معرفی شوند.
90) باید دقت کنید که طراحی شیت یک کار سلیقه ای و صد درصد تجربیست و به خلاقیت و میزان تبحر طراح بستگی دارد .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۳ ، ۲۳:۰۲
حسن محمدزاده

مراکز خرید و مجتمع های تجاری بسیار بزرگ در جامعه مدرن جای بازارها و مغازه های کوچک و محلی را پر کرده اند.
















برای دانلود پلان و نقشه های اتوکد مجتمع تجاری اینجا کلیک کنید.


tzhbivm2g4w348qt2i.gif (109×50)


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۵۴
حسن محمدزاده

تماشاخانه مکانی است که برای اجرای نمایش و سرگرمی استفاده می‌شود. در زبان فارسی در یک معنی، تماشاخانه برابر آمفی‌تئاتر به کار می‌رود.



ورودی:

باید طوری باشد که از تجمع افراد در پشت در جلوگیری شود و افراد بتوانند به راحتی بلیط تهیه نمایند و وارد سالن شوند. از لحاظ ابعادی در هر متر مربع حداکثر ۶ نفر میتواند قرار بگیرد. اگر افراد به صورت خطی قرار بگیرند (صف) هر ۴ نفر ۸۷/۱ متر بصورت طولی فضا نیاز داریم پس نتیجه میگیریم اگر افراد بخواهند وارد سالن شوند بهتر است آنها را بصورت خطی سازماندهی کنیم.

سالن انتظار (سرسرا):

بعد از ورودی ما فضای سالن انتظار (سرسرا) را داریم. اگر سالن تیاتر ما ۲۰۰ نفر گنجایش دارد حال به ازای ۶ نفر ۱ متر مربع و به ازای ۲۰۰ نفر ۳۴ متر مربع فضا احتیاج داریم البته این در صورتی هست که افراد متراکم قرار گرفته باشند به همین منظور ما ابعاد فوق را در ۳ ضرب کرده و به ۱۰۲ متر مربع تبدیل میکنیم تا افراد به اندازه ی ۲ نفر فضا ی آزاد داشته باشند.

عنصر بعدی که در فضای سرسرا قرار می گیرد coffee break (کافی شاپ) است. برای این فضا برای هر میز ۴ نفره ۷۶/۵ متر مربع فضا احتیاج داریم حال اگر در هر سانس اجرا ۵۰ نفر بخواهند از کافی شاپ استفاده کنند ما احتیاج به ۱۲ میز ۴ نفره داریم یعنی ۲۴/۹۳ متر مربع فضا میخواهیم. در کنار آن ۱۵ متر مربع فضای آشپزخانه و محل فروش می خواهیم.

فضای دیگر در سرسرا سرویس های بهداشتی است و از آنجا که جز فضاهای درجه ۳ می باشد نباید در دید کامل قرار گیرد البته بهتر است جایی باشد که به راحتی در دسترس باشد. زیرا جز فضاهای خدماتی است ۱۱/۲۹ متر مربع برای ۸ توالت و دستشویی احتیاج است.

سالن اجرا:

در کل حداکثر ظرفیت قسمت تماشاگران به شکل انتخاب شده و محدودیت های صمعی و بصری بستگی دارد که شاخص آنها نوع تولید برنامه است. عوامل دیگر شامل سطوح . خط دید . آکوستیک تراکم رفت . آمد و نیز اندازه و شکل سکو (صحنه) است.

طول ردیف: حداکثر ۱۶صندلی به ازای هر راهرو. اگر برای هر ۳-۴ راهرو یک در خروجی جانبی به عرض ۱ متر  در نظر گرفته شود به ازای هر راهرو ۲۵ صندلی مجاز است.

برای هر تماشاچی نشسته بایدمساحتی برابر با حداقل ۰٫۵ متر مربع در نظر گرفت. این عدد بر گرفته از عرض صندلی ضرب در اصله ی ردیف (حداقل ۰٫۴۵ مترمربع برای هر صندلی) به علاوه ی یک حداقل اضافه ی ۰٫۹ متر ضرب در ۰٫۵ متر یعنی حدودا ۰٫۰۵ متر مربع برای هر صندلی است.

حجم فضا: این حجم بر اساس شرایط آکوستیکی به این ترتیب است: تیاترها حدودا ۵-۴ متر مکعب برای هر تماشاچی و اپرا حدود ۸-۶ متر مکعب. (به دلیل تهویه ی هوا حجم نباید کمتر از این باشد)

نسبت های قسمت تماشاگران:

1. دید مطلوب بدون حرکت اما با حرکت جزیی چشم به مقدار حدود ۳۰ درجه
2. دید مطلوب با حرکت جزیی سر و حرکت جزیی چشم به مقدار حدود ۶۰ درجه
3. حداکثر زاویه ی ادراکبدون حرکت سر حدودا ۱۱۰ درجه
4. به حرکت کامل سر و شانه ها میدان درک ۳۶۰ درجه نیز امکان پزیر است.

فضاهای خدماتی پشت سن:

اتاق تعویض لباس: یکی از فضاهای کاربردی و اصلی سالن می باشد در طراحی این فضا باید دقت شود که این فضا به عنوان یک فضای خصوصی به حساب می آید و باید تمامی حریم های آن بخصوص برای خانم ها حفظ شود. مقدار فضای لازم برای هر نفر ۵ متر مربع و برای ۶ نفر با ۸ کمد ۴۵ متر مربع می باشد. نکته ی دیگر وجود انبار لباس است که ۵٫۷ متر مربع می باشد.

اتاق گریم: این فضا باید با سن در رابطه ی مستقیم عاری از صدا و دارای نور کافی باشد. محیطی که یک گریمور نیاز دارد تا بتواند به راحتی اطراف بازیگر حرکت کند و تمام کار خود را زیر نظر داشته باشد ۲۸/۲ متر مربع میباشد که با این حساب ما برای کار ۳ گریمور به طور هم زمان کنار هم ۷۲/۶ متر مربع فضا می خواهیم. همچنین وجود سرویس دستشویی در این فضا ضروری می باشد.
 
اتاق نور و صدا: این فضا که بین نور پرداز و صدا بردار مشترک است باید دید مستقیم با قسمت اجرا داشته باشد که معمولا در جا نمایی این فضا آن را در قسمت پشت سالن در ارتفاع قرار می دهند همانند اتاق آپارات در سینما. حداقل فضا برای نور پرداز با دستگاه پرژکتور و ۴ نور انداز ۶ متر مربع و برای صدا بردار با دستگاه تنظیم و ضبط صدا ۵ متر مربع می باشد همچنین پلکان های ارتباطی هم باید در نظر گرفت اما یک انبار به اندازه ی ۱۲ متر مربع الزامی است.

اتاق کارگردان: که در کنار سن قرا می گیرد تا کارگردان در هنگام اجرا بطور مستقیم به نحوی که دیده نشود با سن در ارتباط باشد. ابعاد آن ۹ متر مربع می باشد.

اتاق گروه موسیقی: یکی از بخش های مهم یک کار تیاتر اجرای ملودیهای منظم در سکانسهای مختلف است. به همین منظور بهتر است کار گروه موسیقی همراه با تیاتر پیش رود برای همین ما فضایی را برای گروه موسیقی در نظر می گیریم. فضای گروه موسیقی باید بصورتی چیدمان شود که سرپرست تمام گروه را زیر نظر داشته باشد و همچنین در قسمت کم صدا قرار گیرد و حتما یک فضا برای نگهداری ساز به ابعاد ۴ متر مربع داشته باشد. ابعاد مناسب برای گرهه موسیقی ۱۶ متر مربع است.

اتاق استراحت گروه: فضای که گروه قبل از اجرا آنجا تمرکز و بعد از اجرا آنجا استراحت می کند. فضای کافی برای ۸ کاناپه و میز ۶ متر مربع است پس برای یک گروه ۱۶ نفره ما ۴۰ متر مربع فضا می خواهیم.

اتاق مطالعه: قسمتی که گروه در آن استقرار می یابد و ضمن خواندن سناریو باهم شروع به تمرین کار هم می کنند. مقدار فضای کافی برای مطالعه ی ۲۰ نفر ۴۲ متر مربع است.

اتاق مصاحبه: فضای لازم ۱۶ متری است که شامل ۱ میز و ۱۰ صندلی است.

قسمت اداری سالن:

اتاق رییس: این اتاق از لحاظ استراتژیک باید در بهترین نقطه قرار گیرد. معمولا این فضا با اتاق جلسات ترکیب می شود که ابعاد مورد نظر برای ما ۳۵ متر مربع است که میز جلسات هم یکی از الگو های این اتاق است.

بخش حسابداری: ۱۶ متر مربع برای خود اتاق و یک فضای ۵ متر مربع برای بایگانی و ۱ فضای ۱۶ مترمربع برای مرکز کامپیوتر نیاز است.

اتاق آرشیو: ۱۶ متر مربع برای اتاق بایگانی آرشیو که ۱۵ فایل را در خودش جا می دهد و ۹ متر مربع اتاق برای مسول اتاق آرشیو و ۲۰ متر مربع هم برای مرکز اسناد سالن نیاز است.

بخش خدماتی:

موتورخانه: این قسمت باید در جایی باشد که بتواند به همه سالن سرویس دهد. ابعاد مورد نظر برای سالن ما ۵۰ متر مربع است.

انبار مرکزی: به دلیل این که معمولا هر بخش یک انبار دارد ما فضای بزرگی را برای انبار مرکزی نمی خواهیم مقدار ابعاد لازم ۲۵ متر مربع است.

پارکینگ: فضای لازم برای پارکینگ ۷۵۰ متر مربع برای ۴۲ خودرو سبک در ضمن اگر در زیر ساختمان قرار گرفت فضای رمپ و تهویه مناسب هم در جدول محاسبه قرار می گیرد.



برای دانلود پلان آمفی تئاتر اینجا کلیک کنید.


tzhbivm2g4w348qt2i.gif (109×50)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۴۷
حسن محمدزاده

انواع متفاوت هتل‌ها، استانداردهای متنوعی از نظر کیفیت و امکانات ارائه می‌دهند. هتل‌ها می‌توانند حلقه‌ای از یک زنجیر باشند یا مستقل عمل کنند. اگر هتل عضوی از یک زنجیره باشد، ممکن است شرایط طراحی خاصی در آن اعمال شود.




















برای دانلود پلان اتوکد هتل اینجا کلیک کنید.



tzhbivm2g4w348qt2i.gif (109×50)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۳۹
حسن محمدزاده