طرحی است که در طول پنج سال محقق شد، و چند سال بعد به عنوان پروژه منتخب در جشنواره روروز در نروژ برگزیده گشت. این طرح که در دوره بحرانی جنگ با استفاده از بودجه بازسازی مناطق جنگی و با پایمردی کارفرما در شرایط دشواری به پایان رسید، از این بابت مورد توجه قرار گرفت که به ترتیبی منعکسکننده مفاهیم بنیادین این دیاردر ایجاد فضا و استفاده از هندسه مالوف در ترکیب با مصالح بومی بود، در حالیکه از احکام و فن آوری دوران معاصر (مدرن) بهره میگرفت. در واقع ساختمانی با ویژگی های منطقه ای بود که امکان درک جهانی را داشت .
ساختار این طرح بر مسیری حلزونی و چرخان استوار بودکه همراه با حرکت آب، از یک حیاط مربع بر سطح زمین آغاز شده ، با چرخشی از درون یک مخروط معکوس شفاف، بر روی شیبرویی مدور به حیاطی هشت ضلعی در عمق زمین میرسید، تا با این ایهام داستان گذر انسان را از جهان مادّی به بهشت متمثل سازد.
نقشه ساختمان از پردازش یک شمسه در سه بعد به دست آمده و بادگیرهای چهارگانه پرّان در اطراف این حیاط بهشتی نیز نوعی نگاه به آسمان را تشدید مینمود. در این طرح پشتبامهای ساختمان، جزئی از محوطه و تداوم درون ساختمان به بیرون تلقی شده و بدنه ساختمان به صورت لایهلایه به تدریج عرصههای درونی باز و بسته را تعریف میکند.
نمای یکپارچه آجری خارجی که در بخشهایی از داخل به صورت نمای ساروج سفید درآمده، در نقاطی با معقلیهایی از کاشی فیروزهای و لاجوردی در نقش گره ترکیب شده و با ایجادسوراخهای لانه کبوتری در لبههای پشتبامها به نوعی با معماری منطقه قرابت یافته است. این در حالیست که بخش اعظم ساختمان در مخزن بزرگی از بتون در داخل زمین قرار گرفته و سازه ساختمان به صورت ترکیبی از فولاد و بتون و سقف تالارها از تاوههای پیشساخته استفاده شده که در اغلب فضاها به صورت نمایان دیده میشودو در نتیجه بدین ترتیب به اصول فروتنی و صداقت پاسخ گفته شده است.
در این طرح و نیز دیگر طرحها به نوعی از تعاریف متداول فاصله گرفته شده و مرکز فضا تهی و به جای مادّه از فضا انباشته شده است.